تا لحظه ی موعود که از کعبه رسد ....... نذر قدم بهار مهدی صلوات
تو جانِ هر دو جهاني ، ترا به جان سوگند
ترا به جان تمام پيامبران سوگند
به صدق سلطنت لا اله الاّ الله
به آنچه داد رسالت خدا بدان ، سوگند
به لطف عاطفه ي گرم مادر و فرزند
به اين قداست پيوند در ميان سوگند
به رمز و راز پر اعجاب آسمان و زمين
به صُنع پاك خداوند مهربان سوگند
به آنچه هر كه از آن مي شود سعادتمند
به اشك پير ، به دين ورزي جوان سوگند
ترا كه هست زمين سرفَراز اكرامت
به رفعتي كه ترا داده آسمان سوگند
بخواه ، اذن شفاعت ، ترا خدا بدهد
و فيض درك حضور ترا به ما بدهد
چرا ز کوی عاشقان دگر گذر نمی کنی
چه شد که هر چه خوانمت به من نظر نمی کنی
مگر مرا ز درگهت خدا نکرده رانده ای
دگر برای خدمتت مرا خبر نمی کنی
خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا
ز قهر با غلام خود چرا حذر نمی کنی
نشسته ام به راه تو به عشق یک نگاه تو
ز پیش چشم خسته ام چرا گذر نمی کنی
تو ای همای رحمت ای جهان به زیر سایه ات
چرا نظر به مرغکی شکسته پر نمی کنی؟
نگر به خیل سائلان به سامرا و جمکران
ز باب خانه ات چرا سری به در نمی کنی
الحمد لله الذي جعل كمال دينه و تمام نعمته بولاية أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام