تصاویری از مراجع تقلید

      

امام خمینی            مقام معظم رهبری

               

                فاضل لنکرانی     حسن زاده آملی      مهدوی کنی          اشتهاردی

 

   

 آیت الله سیستانی         آیت الله  بهجت

           

وحید خراسانی   موسوی اردبیلی   نوری همدانی    مکارم شیرازی     

            

شبیری زنجانی        روحانی              

                   

صافی گلپایگانی     آیت الله گلپایگانی     آیت الله تبریزی       آیت الله اراکی 

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ محمد تقى بهجت فومنى

 

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ محمد تقى بهجت فومنى

در اواخر سال 1334 هجرى قمرى در شهر فومن ديده به جهـان گشود.
پدر ايشان كربلايى محمود بهجت د در اواخر سال 1334 هجرى قمرى از مردان مورد اعتماد آن ديار به شمـارمى رفت .
تحصيلات ابتـدايى را در مكتب خانه فومن به پايان برد و عرب در شهرفومن در سال 1348هجرى پس ازآن به تحصيل علوم دينى پرداخت .
پس از تحصيل ادبيا ت قمرى رهسپار قم و پس از اقامت كوتـاه به كـربلاى معلى رفت و از محضرآيت اللّه العظمى سيد ابوالقاسم خويى بهـره جست .

در سـال 1352 قمرى براى ادامه تحصيــل به نجف اشرف رفت و در درس يـكـى از شاگردان آخوند خراسانى شركت كرد و پس از درك محضر آيات عظام : حاج آقا ضياء عراقى و ميرزاى نائينى وارد درس آيت اللّه حاج شيخ محمـد غـروى اصفهانى (كمپانى ) شد.
همچنين ا ز آيت اللّه العظمى حاج سيد ابوالحسن اصفهـانى و حـاج شيخ محمـد كاظـم شيرازى استفاده فراوان برد و علاوه برفقه و اصول نزدمرحوم سيدحسين بادكوبه اى اشارات ابن سينا و اسفار ملاصدرارا فرا گرفت .
در سال1364 قمرى به ايران بازگشت و درقم از محضـر آيت اللّه العظمـى كوه كمره اى استفاده نمود و در بحث هاى فقه و اصول حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى حاضر شد .
وى بيش از 50 سال است كه به تدريس خارج فقـه و اصول اشتغــال دارد و غالبا به واسطه در منزل تدريس مى نمايد.


حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ على صافى گلپايگانى

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ على صافى گلپايگانى

ايشان در صفر 1332 هـ.ق (يا 1291 هـ.ش) در شهر گلپايگان ديده به جهان گشود . پدر وى مرحوم آيت الله العظمى آخوند ملا محمد جواد صافى گلپايگانى ، از علماى بزرگى بود كه در فقه ، اصول و شعر تبحر داشت ، او در سن شانزده سالگى براى تحصيل به اصفهان رفت و در سن 22سالگى به درجه اجتهاد نائل شد. در شعر به صافى تخلص مىكرد لذا بعداً نام خانوادگى ايشان ((صافى)) شد. يك دوره اصول منظوم به زبان عربى از سروده هاى اوست . حضرت آيت الله العظمى صافى گلپايگانى تحصيلات ابتدائى تا دوره سطح را نزد پدر فرا گرفت در نوزده سالگى وارد شهر مقدس قم شد و از حوزه درس استادان بزرگى چون آيات عظام حجت، ميرزا محمد همدانى، و سيد محمد تقى خوانسارى در فقه و اصول و از امام خمينى (ره) در شرح منظومه بهره جست,معظمه له طى امتحانى كه از طرف وزارت معارف و فرهنگ وقت برگزار گرديد، نفر اول مدرسى فقه واصول - علم منقول- شد. وى از سخنرانان بنام گلپايگان بود كه از پايگاه منبر عليه نظام ستم شاهى مبارزه مىكرد. مجموعه تأليفات و تسلط او بر علم و اصول و فقه ، حاصل تلاش نزديك به نود سال از زندگانى اوست . فعلآ ايشان به تحقيق و تدوين تقريرات درسهاى گذشته مشغول هستند . نكته نظر اخلاقى از نظر او عبارتست از : ((هيچ كس به اندازه خود انسان به درد خويش نمى خورد)).

حضرت آيت الله حاج شيخ محمد تقى مصباح يزدى

 

حضرت آيت الله حاج شيخ محمد تقى مصباح يزدى

    

در يازدهم بهمن سال1313 درشهر يزد ـ يكى ازشهرهاى كويرى ايران ـ درخانواده اى مذهبى ديده به جهان گشود. در سن هفت سالگى ـ با ورود به دبستان ـ تحصيلات ابتدايى خود را آغاز و درسال 1326, تحصيلات شش ساله دوره ابتدايى را در حالى به اتمام رساند كه درتمامى اين شش سال , شاگردى ممتاز بود. سپس وارد حوزه علميه يزد شد و درنزد شيخ محمد على نحوى ,دوره مقدمات و سطح را تا پايان رسايل و مكاسب در مدت چهار سال به اتمام رساند. در سال 1331 به تشويق يكى از بستگان , براى ادامه تحصيل به حوزه علميه نجف مهاجرت نموده و پس از يكسال به شهر قم باز گشت مى نمايد. در همين ايام است كه دردرس خارج فقه امام خمينى (ره )شركت مى نمايدوبا شركت در درس تفسير و فلسفه علامه طباطبايى (ره ) علاوه بر استفاده علمى , رابطه روحى و اخلاقى خاصى با او پيدا مى كند و همچنين از فيوضات روحى و اخلاقى آيت الله انصارى و بهجت استفاده هاى وافرى مى برد. باخيزش نهضت روحانيت برعليه رژيم طاغوت پهلوى , فعاليتهاى سياسى خود را آغاز مى كند و از طريق آشنايى و همكارى با شخصيتهايى چون شهيد دكتر محمد حسين بهشتى و شهيد مرتضى مطهرى , نقش فعالى را در شاخه فرهنگى نهضت روحانيت بر عهده مى گيرد. وى در جهت بررسى نارساييها و اصلاح و بازسازى نظام حوزه و فعال و كارآمدتركردن آن به عنوان اصلى ترين مركزعلمى ـ فرهنگى مبارزه روحانيت و همچنين هرچه نزديكتر كردن آن به نهاد مهم علمى ديگركشور يعنى دانشگاه , شروع به فعاليت و همكارى با شهيد بهشتى و شهيد قدوسى درمدرسه علميه حقانى و منتظريه مى نمايد و با عضويت در هيأ ت مديره مدرسه حقانى و همچنين همكارى با مؤسسه علمى ـ فرهنگى در راه حق و تأ سيس بخش آموزش درآن , فعاليت خويش را تشديد مى كند. علاوه بر اين , با تدريس مباحث فلسفى و قرآنى و همچنين تشكيل جلسات بحث اعتقادى و اخلاقى و همكارى با نشريه هايى چون انتقام و بعثت , به مبارزه با افكار و عقايد انحرافى كه سعى در مخدوش كردن چهره دين براى تحريف و يا از بين بردن آن در جهت تغيير ماهيت اسلامى انقلاب به نفع خود را داشتند, مى پردازد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران , با ضرورتى كه براى اسلامى شدن دانشگاهها وهرچه نزديكتر شدن آنها به نهاد حوزه , احساس مى شود, دوره جديدى از فعاليتهاى علمى ـ فرهنگى ايشان آغاز مى شود. كه با عضويت و فعاليت در ستاد انقلاب فرهنگى و همچنين همكارى و فعاليت در تأ سيس دفتر همكارى حوزه و دانشگاه , تلاشهاى ارزشمندى را در جهت پيشبرد اهداف علمى ـ فرهنگى نظام اسلامى نمود. ايشان همچنين با تأ سيس بنياد علمى ـ پژوهشى باقرالعلوم ـ عليه السلام ـ گام عملى مهمى را در جهت اصلاح و بازسازى نظام حوزه داشته اين بنياد اكنون با توسعه اى كه به آن داده شد, به عنوان يكى از قطب هاى علمى ـ پژوهشى كشور درعلوم حوزوى و دانشگاهى , با عنوان مؤسسه علمى ـ پژوهشى امام خمينى (ره ) مشغول فعاليت است . وى اكنون عضو شوراى عالى انقلاب فرهنگى و همچنين رييس مؤسسه علمى ـ پژوهشى امام خمينى (ره ) و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم مى باشد. ايشان علاوه بر فعاليتهاى علمى ـ اجرايى فوق , با تدريس مباحث فلسفى و قرآنى و تشكيل جلسات پيرامون مسايل اعتقادى و اخلاقى و همچنين انجام مسافرتهاى علمى , فرهنگى و تبليغى به كشورهاى مختلف جهان , در جهت تبيين وترويج علوم اسلامى مشغول فعاليت مى باشد. و على رغم فعاليتهاى فراوانى كه به طور اختصار ذكر شد, تأ ليفات و آثار ارزشمندى را در زمينه هاى علوم عقلى و نقلى به رشته تحرير در آورده است .

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ ناصر مكارم شيرازى

 

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ ناصر مكارم شيرازى

ولادت
در سال 1345 هجرى قمرى در شهر شيراز در ميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقي معروفند ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايى و دبيرستانى خود را در شيراز به پايان رسانيد. هوش و حافظه قوى و استعداد سرشار، وى را در محيط مدرسه در رديف شاگردان بسيار ممتاز قرار داده بود وچه بسا در يك سال، دو كلاس را طى مي نمود. شرايط آن روز ايجاب مى كرد كه اين نوجوان با چنين نبوغ و استعداد فوق العاده، راه دانشگاه را پيش گيرد و اندوخته هاى علمى خود را در طريق كسب درجات ظاهرى به كار اندازد، ولى دست تقدير و عنايات پروردگار جهان و تمايلات باطنى ايشان به شناسايى عميق معارف و حقايق اسلام، توجه اين نابغه نورس را به سوى علوم اسلامى معطوف ساخت - بخصوص كه پس از شهريور سال 1320 شرايط دگرگون گرديد و مدارس و معارف اسلامى از نو رونق گرفت.
تحصيلات
ايشان در حدود 14 سالگى رسمأ دروس دينى را در مدرسه آقا باباخان شيرازآغاز كردند و در مدت اندكى نيازهاى خود را از علوم : صرف، نحو، منطق، بيان و بديع تأمين نمودند.سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساختند وبه خاطر نبوغ فوق العاده اى كه داشتند مجموع دروس مقدماتى و سطح متوسط و عالى را در مدتى نزديك به چهار سال! به پايان رساندند. در همين سالها گروهى از طلاب حوزه علميه شيراز را نيز با تدريس خود بهره مند مى ساختند. انتقادها و نظرات معظم له در قم تدريس و يا اضافه نسبت به متون علمى حوزه ها، آينده درخشان علمى ايشان را قطعى مى ساخت و در محافل علمى و روحانى آن ديار، استعداد، نبوغ، دقت و عمق تفكر معظم له درج مى شد و كسى نمى توانست اين فضيلت خدادادى را انكار كند. اين ستاره فروزان ، در حالى كه هنوز بيش از هيجده سال از عمر شريفش نگذشته بود با فكر نافذ وقلمى روان، حاشيه اى بركفاية الأصول  نوشت كه نقاط مبهمى از اين كتاب را روشن مى ساخت. ايشان در 18 سالگى وارد حوزه علميه قم شدند و قريب پنج سال از جلسات علمى و درس اساتيد بزرگ آن زمان مانند حضرت آ ية الله العظمى بروجردى و علماي ديگر( رضوان الله عليهم) بهره گرفتند. معظم له براى آشنايى با نظرات و افكار اساتيد بزرگ يكى از حوزه هاى عظيم شيعه در سال 1369 هـ.ق وارد حوزه علميه نجف اشرف گرديد و در آنجا در دروس اساتيد عالى مقام و بزرگى همچون أيات عظام: آقايان حكيم ،ابولقاسم خوئى وعبدالهادى شيرازى و اساتيد برجسته ديگر - قدس الله اسرارهم- شركت جستند. ايشان در سن 24 سالگى به اخذ اجازه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آيات بزرگ نجف نائل شدند وحضرت آيت الله العظمى حكيم تقريظ كوتاه و پر محتوايى بر تقريرات ايشان از درس فقه (ابواب طهارت) نوشتند كه بسيار ممتاز است. اقتباس و استفاضه از فيوض علمى دروس اساتيد نجف همچنان ادامه داشت تا اين كه بر اثر نبود وسايل و امكانات، در ماه شعبان 1370 هـ.ق به ايران بازگشتند و در شهر مقدس قم اقامت گزيدند و به تدريس سطوح عالى و سپس خارج  اصول و فقه پرداختند و قريب 28 سال است كه حوزه درس خارج ايشان مورد استقبال طلاب مي باشد و يكى از پرجمعيت ترين دروس حوزه علميه است و قريب به دو هزار نفر از طلاب و فضلاى عاليقدر از محضر ايشان استفاده مي كنند. ايشان از آغاز دوران جوانى به تأليف كتب در رشته هاى مختلف علوم اسلامي پرداختند و يكى از مؤلفان بزرگ جهان اسلام محسوب مى شوند.
حيات سياسى
ايشان در انقلاب اسلامى حضور فعال داشتند و به همين دليل چند بار به زندان طاغوت افتادند و به سه شهر چابهار، مهاباد، انارك  تبعيد شدند و در تدوين قانون اساسى در خبرگان اول، نقش مؤثرى داشتند.
خدمات ايشان
الف- نشريه علمى مركز بزرگ شيعه ازمدتها پيش احساس مىشد كه حوزه علميه قم نيازمند يك نشريه عمومىاست تا بتواند بانشريات گمراه كننده اى كه بدبختانه تعداد آنهانيز كم نبودمبارزه نمايد . بعلاوه مسلمانان همواره ازاين دانشگاه بزرگ اسلامى چنين انتظارىراداشتند وطبقات مختلف ازمراجع بزرگ حوزه وديگران چنين تقاضايىمىكردند بطور مسلم انتشارمجله اى كه بتواند به اشكالات مذهبى جوانان پاسخ بگويد وبا نشريات گمراه كننده مبارزه نمايد،مشكلاتىداشت كه بايد پشت سر گذاشته مىشد.وازآنجا كه بعضى از افكار درآن روز آماده پذيرش چنين نشريه اى نبود انديشمندانى مصمم ومبتكررا مى طلبيد تا با عزم راسخ خود اين بار مهم را به دوش گيرند. از اين نظر معظم له به اتفاق جمعى واز دانشمندان نشريه ماهانه(مكتب اسلام) را با مساعد ت زعماى حوزه علميه قم وبا كمك مالى عده اى از نيكوكاران پايه گذارى كردند.اين نشريه در جهان تشيع بي سابقه بود و شايد از نظر وسعت انتشار – در ميان مجلات علمى و دينى - در تمام جهان اسلام, جزؤ درجه اولها بود. اين مجله راه نوينى به روى فضلا و دانشمندان دوان جوزه گشود. و در حالى كه از سال تأسيس آن 1336 شمسى بيش از 39 سال مي گذرد خدمات ارزنده ايى به جهان اسلام و شيعه نمود ودر قلوب جوانان و دانشجويان و اساتيد وفضلا، مقام و منزلتى بس ارجمند پيدا كرد و نور اسلام و تشيع را از مركز آن به اطراف جهان فرستاد.
ب- نقطه تحول در افكار طلاب و دانشجويان در سالهاى 1330 تا 1332 تبليغات (ماديگراها) در محيط كشور بالا گرفت، مقامات روحانى و شخصيتهاى علمى حوزه احساس كردند كه هجوم مكاتب باطله و نشريات روز افزون افراد گمراه و ايادى بيگانه كه در اختيار جوانان گذارده مى شود،جوانان را تهديد مى كند. در اين برهه از زمان رجال مذهب واستادان فلسفه و عقايد، احساس مسئوليت كرده و جلسه هايى براى آشنا ساختن جوانان با طرز مبارزه منطقى با اين مكاتب، تشكيل دادند و معظم له يكى از پيشگامان در تأسيس چنين جلساتى بودند. ايشان با همكارى جمعى از دانشمندان جلسه بحث علمى و فلسفى تشكيل دادند كه در آن جلسه كليه اصول فلسفى مكتبهاى مادى مطرح مىگرديد. اين جلسه سبب شد تا ايشان در اين مباحث به حد كافى غور كنند ورساله و نوشته هاى آنها را مورد بررسى قرار دهند. از اين نظر توانستند يك شاهكار علمى كه در باب خود ممتاز و بى نظير است به نام (فيلسوف نماها) را از خود به يادگار بگذارند. اين كتاب با استقبال عظيم جوانان و طبقه روشنفكران رو به رو گرديد و دسته اى از گمراهان در پرتو اين كتاب از چنگال مكتب ماديگرى و ماترياليسم رهايى يافتند. اين كتاب بيش از 30 مرتبه به چاپ رسيده و به تصديق اهل فن كمتر كتابى اين چنين جامع در تحليل اصول فلسفى ماركسيستها نگارش يافته است.
با اينكه دهها سال از انتشار اين كتاب مى گذرد هنوز طراوت و ابتكار خود را در محيطهاى علمى حفظ نموده است و اخيرا كه كمونيستها، كشور همسايه و مسلمان افغانستان را مورد هجوم وحشيانه خود قرار داده و آن را مدتى به اشعال خود در آورده بودند، اخبار فراوانى رسيد كه حاكى از نقش مهمى است كه اين كتاب در خنثى نمودن تبليغات خام آنها و در توجيه صحيح مردم ايفا كرده بود. اين فصل در حقيقت نخستين نقطه تحول فكرى در حوزه عليه قم بود و از اين هنگام به بعد ايشان قسمتى از اوقات خود را صرف خواندن كتابها فلسفى و كلامى و مطالعه در آرا و عقايد فرقه هاى مختلف اسلامى و غير اسلامى به خوبى واقف گردند و كتابهايى در اين زمينه منتشر سازند.
ج- تأسيس جلسات درس عقايد و مذاهب معظم له احساس كردند كتابهاى كه در زمينه عقايد اسلامى نوشته شده با گذشت زمان نمى تواند پاسخگوى همه نيازمنديهاى اين زمان باشد؛ زيرا اين كتابها در قرونى نوشته شده كه اشكالات امروز ماديها مطرح نبود و بازار ايادى استعمار اين چنين گرم نبود. بعلاوه در آن كتابها مسائلى مانند نزاع ((اشعرى و معتزلى)) و امثال آن مطرح است كه امروز از گردونه مباحث عقايد بيرون رفته و رنگ بحثهاى موسمى به خود گرفته . روى اين ملاحظات ايشان بار ديگر به كمك ذوق و استعداد خاص خويش، مسائل عقيدتى اسلام و اصول پنجگانه را به طرز بى سابقه اى مطرح ساختند و با تشكيل درس عقايد، صدها نفر را به اين مسائل آشنا كردند و كتابهايى كه حاوى فشرده آن جلسات علمى است،تأليف نمودند.
د- مجمع علمى نجات نسل جوان ايشان به موازات جلسات درس عقايد، جلسه ديگرى تشكيل دادند كه در هشت رشته از مذاهب موجود جهان، افرادى پرورش يابند تا بتواننداز طريق بحث و مناظره يا نوشتن كتاب، با مبلغان مذاهب مختلف رو به رو شوند و به ايرادها و دلايل آنها پاسخ گويند.اين جلسه در مدت كمى توانست فضلايى پرورش دهد كه هر كدام در رشته خاص خود تخصص لازم را كسب نمودند. وهم اكنون جمعى از نويسندگان زبده جوان حوزه علميه، محصول آن جلسه مى باشند. همچنين براى رهايى جوانان از چنگال عوامل فساد به همكارى جمعى دست به تشكيل  مجمع علمى نجات نسل جوان زدند. يكى از نتايج اين مجمع گذاردن نشريات جالب در اختيار جوانان بود كه به سرعت جاى خود را در ميان جوانان كشور باز كرد.
هـ - مبارزه با التقاطيها معظم له در يكى از سفرهاى خود به شهر شيراز با بازار گرم صوفيگرى رو به رو شدند. گروهى از محضر ايشان در خواست نمودند كه با قلم شيواى خود كتابى پيرامون اصول صوفيگرى - كه اتفاق و ادب در ان رعايت شده باشد - بنويسد. معظم له نيز با استفاده از مدارك موجود، عقايد دسته مزبور را با كمال ادب و احترام - كه همواره شيوه ايشان در نگارش مى باشد- مورد بررسى و انتقاد قرار داده و كتابى نوشتند كه به نام (جلوه حق) در سال 1330 انتشار يافت. طرز نگارش اين كتاب توجه مخصوص حضرت آيت الله العظمى بروجردى (ره) را جلب نمود و مؤلف را به حضورخود پذيرفت ، پس از تقدير از خدمات ازرنده ايشان بياناتى ايراد فرمودند از جمله اين كه (من اين كتاب را به هنگام فراغت مطالعه كردم و كوچكترين نقطه ضعفى در آن به نظرم نيامد. شكرالله مساعيك!
و- تأسيس مؤسسات و مراكز علمى در اين زمينه ايشان مصمم اند به تعداد معصومين عليهم السلام مدرسه و مركز علمى تأسيس نمايند و بحمدالله تا كنون موفق به تأسيس چهار مدرسه مهم در حوزه علميه قم و دو مؤسسه دينى رفاهى براى طلاب حوزه هاى علميه در مشهد گرديده اند.
ز- تأليفات و آثار از معظم له تا كنون حدود يكصد وسى جلد كتاب به چاپ رسيده كه بعضى از آنها بيش از 30 بار تجديد چاپ شده و بعضى به بيش از ده زبان زنده دنيا ترجمه شده و در كشورهاى مختلف انتشار يافته است . تفسير نمونه ايشان به چند زبان ترجمه شده و در اغلب مراکزموجود است؛ اين تفسير و تفسير موضوعى پيام قرآن باب تازه اى در تفسير قرآن گشوده و كتب اعتقادى ايشان به هنگام هجوم مكاتب باطله، پناهگاهى براى طلاب و دانشجويان بود. از جمله كتب فقهى ايشان : انوار الفقاهه، والقواعد الفقية و انوار الاصول و تقليقات مستدل و مشروحى بر تمام عروة الوثقى مى باشد كه مكرر به چاپ رسيده است. رساله عمليه ايشان (توضيح المسائل) تا كنون بارها چاپ شده و اين رساله به زبان عربى و اردو و تركى آذرى و انگليسى نيز ترجمه و منتشر شده است.

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين وحيد خراسانى

 

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين وحيد خراسانى

در سال 1300 هجرى شمسى در شهر مقدس مشهد ديده به جهان گشود.
پس از گذراندن ادبيات سطح را از مرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمد نهاوندى فرا گرفت و به درس خارج مرحوم آيت اللّه ميرزا مهدى اصفهانى و آيت اللّه آشتيانى حاضر شد و استفاده هاى فراوانى نمود.
علوم عقليه , فلسفه وحكمت را از مرحوم ميرزا ابوالقاسم الهى وآقا ميرزا مهدى اصفهانى آموخت و به قصد تكميل مبانى درسن27 سالگى به نجف اشرف هجرت كرد و در درس مرحوم آيت اللّه العظمى آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى وآيت اللّه العظمى حكيم و بخصوص آيت اللّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم خويى شركت جست و يكى از شاگردان برجسته ى آن مرحوم است .
ايشان از سال 1378 هجرى قمرى پس از تدريس سالهاى متوالى دروس سطح , درس خارج فقه و اصول را آغاز نمود و نزديك به دوازده سال در نجف اشرف آن را ادامه داد.
پس از بازگشت به ايران در سال 1390 در شهر مقدس مشهد به تدريس پرداخت و بعد از يكسال به شهرمقدس قم مهاجرت نمود وهم اكنون به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارد و حوزه ى د ايشان يكى از پر رونق ترين دروس حوزه ى علميه قم است .

حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على حسينى سيستانى

 

حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على حسينى سيستانى

ولادت
حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى در روز 9 ربيع الاول سال 1349 هـ ق در شهر مقدس مشهد متولد گرديد و پدرش به ميمنت نام جدش ايشان را على نام نهاد.
نام پدر گراميشان مرحوم سيد محمد باقر و نام جد ايشان كه از بزرگان علم و زهد بوده سيد على مىباشد كه زندگينامه ايشان را مرحوم شيخ آقا بزرگ طهرانى در طبقات أعلام الشيعه (قسمت چهارم ص 1432) ذكر نموده است كه گفته شده ايشان در نجف از شاگردان مولى على نهاوندى و در سامراء از شاگردان مجدد شيرازى سپس از شاگردان خاص مرحوم سيد اسماعيل صدر گرديد. و در حدود سال 1308 هـ به شهر مقدس مشهد بازگرديد و در آنجا مستقر گشت. و از مهمترين شاگردانش فقيد بزرگوار شيخ محمد رضا آل ياسين (قدس سره) مىباشد.
خاندان ايشان كه از سادات حسينى مىباشند در عهد صفوى در اصفهان مىزيستند كه از طرف سلطان حسين صفوى جد اعلاى ايشان سيد محمد را به منصب شيخ الاسلامى در سيستان منصوب نمود و ايشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سكنى گزيدند.
از نواده هاى ايشان سيد على جد معظم له اولين شخصى بود كه به شهر مقدس مشهد مهاجرت نمود و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزوارى مستقر گرديد و از آنجا براى تكميل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نموده است.
معظم له در پنج سالگى به تعليم قرآن كريم پرداخت سپس وارد مدرسه دار التعليم دينى به منظور آموختن، خواندن و نوشتن و غيره شد كه در اين مدت خوشنويسى را از استاد فن ميرزا على آقا ظالم آموخت.
در سال 1360 هـ به امر پدر بزرگوارش شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوى پرداخت كه مجموعه اى از دروس ادبى همچون شرح الفيه ابن مالك، مغنى ابن هشام و مطول تفتازانى و مقامات حريرى و شرح النظام را نزد مرحوم اديب نيشابورى و بعضى ديگر از اساتيد فن پرداخت. و شرح لمعه و قوانين را نزد مرحوم سيد احمد يزدى معروف به نهنگ خواند و قسمتى از دروس سطوح مثل مكاسب و رسائل و كفايه را نزد عالم جليل شيخ هاشم قزوينى خواند.
و تعدادى از كتب فلسفى همچون شرح منظومه سبزوارى و شرح الاشراق و اسفار را نزد مرحوم آيسى خواند و شوارق الالهام را نزد مرحوم شيخ مجتبى قزوينى آموخت و از محضر علامه محقق ميرزا مهدى اصفهانى متوفى 1365 هـ بهره هاى فراوان برد. همچنين از محضر ميرزا مهدى آشتيانى و ميرزا هاشم قزوينى بهره ها برده است.
پس از فراگيرى علوم ابتدائى مقدمات و سطح، نزد برخى از اساتيد و مدرسان به فراگيرى علوم عقليه و معارف الهيه پرداخت. سپس در سال 1368 هـ به شهر مقدس قم مهاجرت نموده و از محضر مرجع بزرگ آيت الله بروجردى (قدس سره) در فقه و اصول بهره هاى فراوان برد و از دانش و معرفت فقهى او بويژه در علم رجال و حديث استفاده هاى بسيارى نمود. وى همچنين در دروس فقيه و عالم فاضل سيد حجت كوهكمرى (قدس سره) و تعدادى از علماى معروف آن دوره شركت نمود.
معظم له در مدت اقامت در قم با مكاتباتى كه مرحوم سيد على بهبهانى (يكى از علماى برجسته اهواز و از تابعين مدرسه محقق شيخ هادى طهرانى) كه موضوع مورد مكاتبه بعضى از مسائل قبله بوده بطورى كه معظم له در اين مسائل مناقشات مفصلى با مرحوم بهبهانى حول آراء مرحوم محقق طهرانى داشته و مرحوم بهبهانى از آراء استاد خود دفاع مىكرده، پس از مدتى مكاتبه مرحوم بهبهانى نامه تشكرى براى معظم له فرستاده و از ايشان تمجيد و تقدير كاملى نمود. و قرار بر آن شد كه بقيه بحث موقع تشرف ايشان به مشهد انجام گردد.
در سال 1371 هـ معظم له از قم به نجف اشرف مهاجرت نمود، كه در روز اربعين حسينى (عليه السلام) وارد كربلا گرديد سپس به نجف سفر نمود، و در مدرسه بخارائى وارد شده و مستقر گرديدند. كه در محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله خوئى و شيخ حسين حلى (قدس سرهما) در فقه و اصول به مدت طولانى حاضر گرديد و همچنين در اين مدت هم در دروس بزرگانى همچون آيت الله حكيم و آيت الله شاهرودى (قدس سرهما) حاضر گرديد.
در سال 1380 هـ معظم له تصميم به رجوع موطن خود مشهد گرفت و چون تصور مىنمود كه در آنجا مستقر خواهد شد، از اينرو اساتيدش آيت الله خوئى و شيخ حسين حلى (قدس سرهما) شهادت رسيدن به درجه اجتهاد را براى او مكتوب نمودند. همچنين كه محدث بزرگ آقا بزرگ طهرانى شهادت ديگرى در تبحر ايشان به علم رجال و حديث مكتوب نمود.
معظم له در سال 1381 هـ بار ديگر به نجف بازگشت و با ورودشان شروع به درس خارج در فقه در باب مكاسب شيخ انصارى و متعاقب آن شرح عروه در باب طهارت و بيشتر كتاب صلاة را تدريس نمودند. و در سال 1418 هـ بعد از آنكه كتاب صوم را به پايان رسانده بود، شروع به شرح كتاب اعتكاف نمود.
همچنين در اين مدت در موضوعات مختلفى همچون كتاب قضاء و ابحاث ربا و قاعده الالزام و قاعده تقيه بحثهاى فقهى داشته اند. همچنين در اين مدت بحثهايى در علم رجال كه شامل حجيت مراسيل ابن ابى عمير و شرح مشيخة التهذيبين و غيره نيز داشته اند.
همچنين معظم له بحثهايى در علم اصول را در شعبان 1384 هـ شروع نموده و دوره سوم تدريس را در شعبان 1411 هـ به پايان رساندند و تمام درسهاى ايشان در بحثهاى فقه و اصول از سال 1397 هـ تا به حال بصورت كاستهاى صوتى موجود مىباشد. و در اين روزها (شعبان 1423 هـ) مشغول به تدريس كتاب زكات از شرح عروة الوثقى مىباشند.

نبوغ علمى
حـضـرت آيـت اللّه الـعظمى سيستانى (دام ظله ) همواره در بحوث اساتيد خود استعداد و هوش فوق العاده اى نشان مى دادند و برجسته تر از همه همشاگردانش بود. وى در اشكال گيرى وحضور ذهن و كثرت تحقيق و تتبع در مسائل فقهى و رجال و تداوم فعاليت عـلمى و آشنائى با بسيارى از نظريه ها در ميدانهاى علمى گوناگون در حوزه , مهارت استثنائى نشان دادند. شايان ذكر است كه ميان حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) و شهيد صدر (قدس سره ) در حوزه نبوغ علمى و رقابت شديد بود. بـه اين امر مى توان از گواهى اجتهادى دو تن از اساتيد وى يعنى آيت اللّه العظمى سيد ابوالقاسم خوئى (رضوان اللّه تعالى عليه ) و علامه حسين حلى (قدس سره ) نگاشته اند پى برد. و مـعروف است كه آيت اللّه خوئى (قدس سره ) به هيچ يك از شاگردان خود, بجز حضرت آيت اللّه الـعـظمى سيستانى (دام ظله ) و آيت اللّه شيخ على فلسفى (كه از علماى معروف مشهد مى باشد) گواهى خطى ندادند. و نـيـز شيخ محدثان عصر خود علامه آقابزرگ تهرانى (قدس سره ) براى حضرت آيت اللّه العظمى سـيـسـتانى (دام ظله ) در سال 1380 هجرى قمرى گواهينامه اى نوشته است و در آن از مهارت حـضـرت آيـت اللّه الـعظمى سيستانى (دام ظله ) و درايت وى در علم رجال و حديث تمجيد شده است . يـعـنـى هنگامى كه هنوز حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) به سن 31 سالگى نرسيده بودند حايز اين مرتبه والا گرديده اند.

تاليفات و دستاوردهاى فكرى
نـزديـك بـه 34 سال پيش , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) شروع به تدريس بحث خارج فقه و اصول و رجال كردند. و نيز بحثهايى پيرامون مكاسب , طهارت , نماز, قضا, خمس , و برخى از قواعد فقهى مانند ربا, تقيه , و الزام به انجام رساندند. وى تـدريـس اصول را در سه دوره تمام كرد, كه بعضى از بحثهاى اين دوره , مثل بحثهاى اصول عـلمى و تعادل و تراجيح و همچنين بعضى از مباحث فقهى , و برخى از ابواب نماز و قاعده تقيه و الزام , آماده چاپ است . عـده اى از فـضـلا مـعروف نيز كه بعضى از ايشان مدرس بحث خارج مى باشند مانند علامه شيخ مـهـدى مـرواريـد, علامه سيد مرتضى مهرى، علامه سيد حبيب حسينان , سيد مرتضى اصفهانى , علامه سيد احمد مددى , عـلامه شيخ باقر ايروانى , و تعدادى از اساتيد حوزه هاى علميه , بحث ايشان را به مراجعه و بررسى گذاشتند. حـضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) همزمان با تدريس و بحث مشغول تاليف و نگاشتن كتابهاى مهم و چند رساله شدند. هـمـچنين , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) كليه تقريرات بحثهاى اساتيد خود را به رشته تاليف درآوردند.

روش وى در بحث و تدريس
روش حـضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) از ديگر روشهاى اساتيد حوزه و ارباب بحث خارج تفاوت دارد. براى مثال , روش وى در بحث علم اصول به ويژگيهاى زير معروف است :
الف ـ ذكر تاريخ بحث و شناخت اصول و پايه هاى آن كه شايد يك مسئله فلسفى , مانند: سهولت و آسـانى ((مشتق )) وتركيبات آن باشد, يا عقيدتى ـ سياسى , مانند: بحث تعادل و تراجيح , كه او در آن گفته است : قضيه اختلاف احاديث نتيجه مبارزات و كشمكشهاى فكرى و عقائدى آن زمان و نيز شرايط سياسى زمان امامان (عليهم السلام) بود. و اندك اطلاعى از تاريخ اين بحث ما را به گوشه و كنار آن مسئله و حقيقت افكار و آرا كه در اين باره مطرح است , مى رساند.
ب ـ پيوند ميان فكر حوزوى و فرهنگهاى معاصر, ضمن بحث از معنى الفاظ. مؤلف كتاب ((الكفاية )) عقيده خود درباره معانى الفاظ را بر اساس نظريه فلسفى معاصر, كه بنام ((نظريه تكثر ادراكى )) در فعاليت ذهن بشرى و خلاقيت آن است , ساخته است . بـه ايـن مـعـنـى كـه ذهـن ممكن است يك مطلب را با دو شكل مختلف تصور كند: كه يكى را با استقلال و دقت و وضوح , كه به او ((اسم )) گفته مى شود. و ديگرى با انقباض يا گرفتگى , كه آن ((حرف )) ناميده مى شود. و وقـتى كه وارد بحث ((مشتق )) مى شود, ايشان از زمان , با بينش فلسفى جديد كه در غرب رايج است , و اينكه بايد زمان را از مكان به لحاظ تعاقب نور و ظلمت جدا كرد, سخن مى گويد. و ضـمن بحث درباره ((صيغه امر)) و بحث از ((تجرى )), نظريه برخى از علماى جامعه شناسى را مـطـرح مـى كـنـند كه بر اين عقيده اند كه سئوال ناشى از تداخل صفت درخواست كننده بايد از حقيقت درخواست او تفكيك شود. مـلاك اسـتـحـقـاق عقوبت و جزا ياغى شدن عبد بر عليه مولاى خود است , و اين حالت مبنى بر تقسيمات و طبقه بندى جوامع قديم بشرى است كه سروران , غلامان , برتر, بدتر, و...داشته است . در واقـع , ايـن نظريه از بقاياى فرهنگهاى ديرين , كه با زبان رده بندى نه زبان قانونى كه مبنى بر مصالح انسانى عام است تكلم مى كردند.
ج ـ اهتمام نسبت به اصولى كه با فقه ارتباط دارد, لذا, يك طلبه مى تواند اغراق و تفصيل علما را در بـحـثـهـاى فقهى كه هيچ ثمره علمى يا فايده فكرى ندارند, ملاحظه كند, مانند بحثهايى كه درباره ((وضع )) مى كنند, و اينكه آيا ((وضع )) يك امر اعتبارى يا تكوينى , يا امرى است كه متعلق بـه تـعـهـد يـا تخصيص است , يا بحثهايى كه در بيان موضوع ((علم )) و برخى از عوارض ذاتى درتعريف موضوع ((علم )) و مانند آن مى كنند. امـا آنـچـه كـه در دروس حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) مشاهده مى شود, كوشش فراوان و بذل نهايت زحمت براى به دست آوردن مبناى علمى محكم و استوار در بحثهاى اصولى در رابطه با روشهاى استنباط, نظير مباحث اصول عملى , تعادل و تراجيح , و عام و خاص , مى باشد.
د ـ نوع آورى : بسيارى از اساتيد ماهر حوزه , روح يا فن نوع آورى و تجديد را دارا نيستند, و هميشه سـعـى ايـشان بر اين بوده كه تعليقى يا حاشيه اى بر اين كتاب يا آن رساله بنگارند, بدون اينكه به جوهر بحث بپردازند, لذا مى بينيم كه اين نمونه از اساتيد فقط آراى موجود را بحث نموده و از بين آنـها يكى را انتخاب مى كنند, و خود را با عباراتى مانند ((فتامل )) يا ((فافهم )), يا ((در اين اشكال دو اشكال وجود دارد)) و ((بايد در اين دو اشكال تامل بخرج داد)), و... مشغول مى كنند.
هــ ـ نـكـاح اهل شرك جايز است : حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين قاعده را كه ((تـزاحـم )) نـام دارد, و فـقـهـا و اصوليين آن را بعنوان يك قاعده عقلى يا عقلائى صرف , مطرح مـى كـنـند, ضمن قاعده ((اضطرار)), كه يك قاعده شرعى و نصوص زيادى درباره اش ذكر شده , مثل ((هر چيزى را كه خداوند حرام كرده است براى مضطر حلال كرده )), مى دانند. پس , در واقع , قاعده ((اضطرار)) همان قاعده ((تزاحم )) است . و يـا ايـنـكه فقها و اصوليين قاعده اى را بيهوده طول مى دهند, مانند آنچه در قاعده ((لا تعاد)) مشاهده مى كنيم . كه فقها آن را, به دليل وجود نص مخصوص نماز مى دانند. در صـورتـى كـه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) روايت ((لا تعاد الصلاة الا من خمسة )) را مصداق كبراى ديگرى كه شامل نماز و واجبات گوناگون مى باشد, مى شناسند. ايـن كـبرى در آخر متن روايت موجود است كه عبارت است از ((و لا تنقض السنة الفريضة )), پس آنـچـه كـه مسلم است در نماز و غيره ترجيح فريضة بر سنت است , مانند ترجيح وقت و قبله , زيرا وقت و قبله از فرايض هستند نه سنت .
و ـ ديدگاه اجتماعى : بعضى از فقها متون را تحت اللفظى ترجمه و معنى مى كنند. بـعبارت ديگر, خودشان را مقيد به حروف متن مى سازند بدون اينكه فراتر از آن بروند و به معانى وسيع آن متن بپردازند. بـعـضـى ديـگـر از فـقـهـا شرايطى كه متن در آن گفته شده است را مورد بحث و بررسى قرار مى دهند تا با حوادثى كه بر دلالت آن متن تاثير مستقيم مى گذارند, آشنا شوند. بـه طـور مـثال , اگر به حديث پيغمبر گرامى , كه در آن خوردن گوشت خر اهلى را (در جنگ خيبر) حرام كردند بنگريم , مى بينيم كه بعضى از فقها به يكايك حروف اين حديث عمل مى كنند, بـه ايـن معنى كه گوشت خر اهلى را, طبق اين حديث , حرام مى دانند, در صورتى كه كه اگر به شـرايط خاصى كه اين حديث در آن گفته شده است توجه كافى داشته باشيم , به منظور اصلى و هدف اساسى كه پيغمبر گرامى مى خواستند آن را در اين حديث پياده كنند پى خواهيم برد, و آن اين است كه جنگ با يهودان خيبر نياز مبرم به سلاح و تجهيزات داشت , و سلاح و تجهيزات , در آن زمان آن هم با آن شرايط سخت كه مسلمانها در آن بسر مى بردند, به غير از چهارپايان قابل حمل و نقل نبود. پـس , بـه ايـن نتيجه مى رسيم كه مراد از اين حديث نهى حكومتى بوده يعنى براى يك مصلحت خـارجـى كـه شـرايـط آن روزها اقتضا مى كرد, چنين دستورى صادر شده است و نبايد به عنوان تشريع يا حرمت و يا كراهت تلقى شود.
ز ـ داشـتن علم و درايت در استنباط: آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) بر اين عقيده هستند كـه يك فقيه بايد از زبان و دستور عرب اطلاع كامل داشته باشد, و با نثر, اشعار و مجازهاى عربى آشنا باشد تا بتواند متون را بر طبق موضوع , نه ذات , درك و طبقه بندى كند. و نـيـز بـايد بر احاديث اهل بيت (عليهم السلام ) و راويان آن , احاطه كامل داشته باشد زيرا معرفت علم رجال براى هر مجتهد واجب و ضرورى است . هـمچنين , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) آراى منحصر به فردى دارند كه با آنچه مشهور و معروف است , تفاوت دارد. مـثـلا, ايـشان در مساله عدم اعتماد به توهين (ابن قضائرى ) نسبت به ديگران , يا به خاطر توهين بيش از حد, و يا به خاطر عدم ثبوت نسبت كتاب به او, راى مغايرى دارند, و آن اين است كه , كتاب مزبور تحقيقا به او برمى گردد, و قضائرى بيش از نجاشى , شيخ , و غيره مورد اعتماد مى باشد. ايشان بر اين عقيده اند كه براى تعيين شخصيت راوى و تاييد كردن او تا اينكه بتوان يك حديث را, حـديـث مسند يا مرسل ناميد, بايد به روش طبقات اعتماد كرد, و اين همان روش مرحوم آيت اللّه بروجردى (قدس سره) بود. آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) باور دارند كه فقيه بايد از كتب حديث و اختلاف نسخه ها با يـكـديگر, و درك موقعيت و حال و احوال مؤلف , از لحاظ ضبط و صحت , و نيز روش تاليف كه اين مؤلف يا آن راوى بكار برده , اطلاع كافى داشته باشد. مـثـلا, حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين امر را كه , صدوق در نقل اخبار, روايات و احـاديـث دقـيـقـتـر از ديـگران مى باشد قبول ندارد, بلكه شيخ را, طبق كتب موجود و بر اساس قرينه ها, ناقلى امين و قابل اعتماد مى داند. و حـال آنـكـه حـضـرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) و شهيد صدر در اين باره كوشش و فعاليت بسيارى از خود نشان داده اند, و همواره نوع آورى و تجديد را پيشه مى گيرند. و وقـتـى كه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) وارد بحث ((تعادل )) و ((تراجيح )) مى شوند به اين نتيجه مى رسند كه راز اين بحث , در علت اختلاف احاديث نهفته است . پـس , اگـر مـا به علل اختلاف متون شرعى بپردازيم , آن مشكل بزرگ و به ظاهر حل نشدنى حل خواهد شد. و خواهيم ديد كه , از روايات ((ترجيح )) و ((تغيير)) كه صاحب ((كفايه )) آنها را بر استحباب حمل كرده است , بى نيازيم . شـهيد صدر همين بحث را بررسى كرده است , لكن بر اساس عقل صرف , نه بر اساس ذكر شواهد تاريخى و حديثى , و ارائه قواعد مهم براى حل اختلاف .
ح ـ مقايسه ميان مكتبهاى گوناگون : همه مى دانيم كه بيشتر اساتيد بحثها را از ديد يك مكتب يا عقيده بررسى و مطالعه مى كنند, ولى حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) از اين قبيل نيستند. وى مـثـلا, مـيـان حـوزه مشهد, قم و نجف اشرف مقايسه مى كند, و آراى ميرزا مهدى اصفهانى (قدس سره ) كه يكى از علماى معروف مشهد بشمار مى رود, آراى آيت اللّه بروجردى (قدس سره ) كه سمبل تفكر حوزه علميه قم مى باشد, و نيز آراى سه محقق معروف , آراى آيت اللّه خوئى (قدس سـره ) و شيخ حسين حلى (قدس سره ), به عنوان نمايندگان حوزه علميه نجف اشرف را, همه با هم مطرح مى كند. در حقيقت , اين نوع روش , زوايا و گوشه هاى بحث را به نحو احسن به ما نشان مى دهد. و اما روش فقهى آن بزرگوار, در واقع چند ويژگى دارد, از جمله :
1 ـ مـقـايـسـه ميان فقه شيعه و فقه ديگر مذاهب اسلامى , زيرا, بدون ترديد, آگاه شدن از تفكر فـقهى اهل تسنن در عصر به وجود آمدن متن , مثل ((موطا مالك )) و ((خراج ابويوسف )) و امثال آنـهـا, ايـن امكان را به ما مى دهد تا از مقاصد ائمه (عليهم السلام ) و نظر ايشان هنگام گفتن اين حديث يا آن سخن , مطلع شويم .
2 ـ بكارگيرى علم حقوق معاصر در بعضى از موارد فقهى , مانند مطالعه قانون دولت عراق , مصر و فرانسه , هنگام بررسى ((كتاب بيع و خيارات )), چرا كه شناختن اساليب قانونى معاصر به انسان تـجـربـيـات زيـادى مـى بخشد, كه بتواند در تحليل قواعد فقهى و توسعه دادن به طرز تفكر او و موجبات تطبيق آن همه نكات مهم , فعال باشد.
3 ـ بـيـشـتر علماى ما هيچ تغييرى روى قواعد فقهى كه از علماى گذشته به آنها رسيده انجام نـمـى دهـنـد, در حـاليكه مى بينيم آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) سعى بر اين دارد كه به بعضى از قواعد فقهى تنوع بخشد. مثلا درباره قاعده ((الزام )), كه بعضى از فقها آن را به عنوان قاعده ((مصلحت )) مى شناسند كه بر اسـاس آن مـسلمانها, حق دارند براى بدست آوردن منافع شخصى خود, گاهى از قوانين مذاهب ديـگـر اسلامى , ولو اينكه اين قوانين با مذهب اصلى خود آنها سازگار نيست , تبعيت مى كنند, در صـورتـى كـه حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين وضع را قبول ندارند, و احترام هر مذهب و قوانين آن مذهب و مذاهب ديگر را, واجبتر و مقدمتر مى دانند, همانند قاعده ((لكل قوم نكاح )) يعنى (هر ملت , نكاح و رسم ازدواج مخصوص به خود را دارد).

خصوصيات و ويژگيهاى شخصيت آيت اللّه سيستانى (دام ظله )
هر كس كه از نزديك با حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) معاشرت و رفت و آمد كند, بزودى به شخصيت ممتاز و روحيه ايده آل او پى خواهد برد. ايـن شخصيت و روحيه كه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) دارا هستند, وى را به يك الگوى برجسته و عالم ربانى مبدل كرده است . بـارى , بـه بـعـضـى از فـضـايـل و مـكارم اخلاقى آن بزرگوار, كه بنده از نزديك شاهد آن بودم , مى پردازيم :
الـف ـ انـصاف و احترام به راى ديگران : چون ايشان عاشق علم هستند, و ارادت خاصى نسبت به معرفت و رسيدن به حقايق دارند. همواره به راى ديگران احترام مى گذارند, هميشه كتاب به دست هستند, و هرگز خواندن , تتبع , بحث و آگاه شدن از آراى ديگر علما را فراموش نكردند. لـذا گـاهى اوقات , ايشان بحثهاى برخى از علما, كه شايد هم به آن صورت معروف نباشند, مورد مطالعه و بررسى قرار مى دهد. و ايـن خـودش نـشانگر اين است كه , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) توجه خاصى و احترام فوق العاده اى نسبت به راى ديگران دارد.
ب ـ ادب و نـزاكـت در مـحاوره ها: همينطور كه همه مى دانند, جلسات بحث و محاوره كه بين طـلـبـه هـا يا ميان يك طلبه و استادش , بخصوص در حوزه علميه نجف اشرف , انجام مى گيرد, بسيار خشن و تند مى باشند. البته , در بعضى مواقع , اين نوع روش براى طلبه ها مفيد است , ولى در عين حال , هميشه خشونت و تندى , روش صحيحى براى بحث و گفتگو نيست , و هرگز به هدف علمى مطلوب نمى رساند, و به غير از تلف كردن وقت , و دور ساختن طلبه ها از روح مذاكره , چيز ديگرى دربرندارد. از جـهـت ديـگـر, هـمـيشه درسها و بحثهايى كه حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) با شـاگـردانشان بر پا مى كنند, بر اساس ادب و احترام دوجانبه ميان شاگرد و استاد بوده و هست , گرچه حتى بسيارى از موضوعات يا بحثهايى كه جلوى ايشان مطرح مى شوند, ضعيف و بى پايه اند. يـكـى ديگر از خصوصيات حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين است كه سعى دارند جوابى را كه به شاگردانشان مى دهند تكرار كنند, تا آنها مساله مطرح شده را درك كنند. امـا, اگـر سـئوال كننده روى نظر خود اصرار كند, حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) سكوت را ترجيح مى دهند.
ج ـ تـربيت : تدريس يك وسيله اى براى كسب پول در مقابل آن , يا يك وظيفه رسمى كه استاد را وادار به انجام آن كند, نيست . بلكه سعى يك استاد خوب , مهربان و دلسوز, بايد بر اين باشد كه شاگردانش را تربيت كند, و آنان را به مقام علمى والا و پيشرفت دائم برساند. لذا, محبت لازمه اين كار مى باشد. گذشته از اينكه , همواره و در همه جا آدم بى خيال و وظيفه نشناس موجود است , ولى در كنار آن , اساتيدى هستند مخلص , دلسوز, رئوف و فهميده , كه هدف اصلى ايشان اداى رسالت تعليم و تعلم به نحو احسن است . شايان ذكر است كه آيت اللّه حكيم (قدس سره ) و آيت اللّه خوئى (قدس سره ) هميشه سمبل اخلاق حـسـنـه بـودنـد, و آنـچـه كه از آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) ديدم و شاهد آن بودم , همان اخلاق اساتيدشان بوده است . وى همواره از شاگردانشان تقاضا مى كنند كه بعد از پايان درس , از ايشان سئوال كنند. حـضـرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) هميشه به شاگردان خود توصيه مى كنند كه به اساتيد و علما اعلام احترام بگذارند, و هنگام سئوال يا بحث هر موضوع با آنان , نهايت ادب را رعايت كنند. وى مدام از اساتيد خود, و روحيه عالى ايشان اخبار و قصه هاى فراوانى نقل مى كند.
د ـ پارسائى و تقوا: بعضى از علماى نجف اشرف خود را از دعوا و مرافعه دور مى كنند, اما عده اى آن را گريز و فرار از واقعيت , يا هراس و ضعف در بيان مى دانند. ولى اگر به اين مساله , از زاويه ديگرى بنگريم , خواهيم ديد كه در واقع , اين يك امر مثبت است , بلكه در خيلى از جاها, مهم و ضرورى است . حـال , اگر همان علما احساس كنند كه امت اسلامى يا حوزه , به علت رويداد مهيج و يا ابهامى در بـعضى از مفاهيم اسلامى در معرض خطر قرار گرفته است , بدون ترديد, در صحنه خواهند بود, چرا كه آنان خوب مى دانند كه هر عالم بايد, در مواقف سخت و حساس , علم خود را اظهار كند. نـكته مهمى كه نبايد اينجا از ياد برد اين است كه , هميشه آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) در مواقع فـتـنـه و آشـوب سكوت را رعايت مى كردند, همانطورى كه بعد از درگذشت آيت اللّه بروجردى (قـدس سـره ) و آيـت اللّه حـكـيـم (قدس سره ), و بروز تعصبات شخصى و رقابت براى رسيدن به مـنـصـب و كرسى , حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) همان سياست ثابت خود را دنبال كرد, و هيچگاه هدف خود را, رسيدن به لذتهاى دنيوى , سلطه جوئى , يا مقام قرار نداد.
هــ ـ آثـار فـكـرى : حـضـرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) تنها يك فقيه نيستند, بلكه ايشان يك شخصيت متبحر, دانا و داراى يك بينش بالنده در حوزه اقتصادى و سياسى است . وى نـظرات ارزشمندى درباره اداره و جامعه شناسى دارد, و همواره از اوضاع معاصر كه بر جامعه اسلامى حاكم است , مطلع و آگاه بوده است .

قابل ذكر است كه معظم له در عيادتى كه از استادشان مرحوم آيت الله سيد ابوالقاسم خوئى (قدس سره) در 29 ربيع الثانى 1409 هـ داشته اند استادشان از ايشان خواستند كه به جاى ايشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگيرند كه ايشان در بدو امر اين موضوع را قبول ننمودند و ليكن آن مرحوم اصرار زيادى نموده و فرمودند: (اگر مىتوانستم همچنانكه مرحوم حاج آقا حسين قمى (قدس سره) حكم مىكرد شما را مجبور به قبول مىنمودم) اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادى الاول 1409 هـ امامت نماز را تقبل نموده و اين كار تا آخرين جمعه ماه ذى الحجه سال 1414 هـ كه مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
معظم له جهت اداء فريضه حج در سال 1384 هـ و دو بار متوالى در سالهاى 1405 هـ و 1406 به بيت الله الحرام مشرف شده اند.

مرجعيت او
بـعضى از اساتيد حوزه علميه نجف اشرف نقل كردند, كه عده اى از فضلا و علما از آيت اللّه خوئى (قـدس سـره ), بـعـد از فوت آيت اللّه سيد نصراللّه مستنبط (قدس سره), خواستند كه شرايطى را براى انتخاب جانشينى كه داراى صلاحيت مرجعيت در حوزه علميه نجف اشرف , فراهم كند. وى آيـت اللّه سـيـستانى (دام ظله ) را, براى علمشان , پاكى مسلكشان و نيز خط مشى استوارشان انتخاب كردند. ابـتـدا, نماز را در محراب آيت اللّه خوئى (قدس سره ) بر پا كردند, سپس شروع به بحث و نگاشتن تعليقات بر رساله آيت اللّه خوئى (قدس سره ) و مسلك ايشان پرداختند. بـعـد از رحـلـت آيـت اللّه خـوئى (قـدس سـره ), حـضـرت آيـت اللّه سيستانى (دام ظله ) يكى از تشييع كنندگان جنازه آن مرحوم بودند, و نماز ميت را بر او گذاردند. پـس از آن , زمـام مرجعيت حوزه علميه را بدست گرفتند, و شروع به فرستادن اجازات , تقسيم و پخش حقوق , و تدريس از روى منبر آيت اللّه خوئى (قدس سره ) در مسجد (خضرا) نمودند. و به اين صورت , آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) شهرت زيادى در عراق , كشورهاى خليج فارس , هند, آفريقا و... مخصوصا در ميان قشر جوانان پيدا كردند. حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) يكى از علماى سرشناس و برجسته اند كه مشهور به اعلميت هـسـتـنـد, و جـمـع كثيرى از اهل علم و اساتيد حوزه علميه قم و نجف اشرف بر اعلميت ايشان گواهى مى دهند. از خداوند متعال مسئلت داريم كه مسلمين را از سايه مبارك ايشان محروم نسازد.

حضرت آيت الله حاج شيخ على پناه اشتهاردى

 

حضرت آيت الله حاج شيخ على پناه اشتهاردى

  

روز هفتم محرم سال 1340 هجرى قمرى در شهر اشتهـارد از توابع قزوين ديـده به جهان گشود. درسن يازده سالگى نزد حاج شيخ يحيى تقوى ادبيات عرب را آغازوتا هفده سالگى از محضر وى بهره هاى فراوان برد. سپس به حوزه علميه قم هجرت كرد ودروس سطح را در محضـر آيات عظام : سيـد شهاب الدين مرعشى نجفى ,حاج شيخ مرتضى حائرى ,حاج سيدمحمدرضاگلپايگانى , سيدصادق شريعتمدارى تبريزى , شيخ عبدالرزاق قائنى , شيخ محمد على كرمانى , سيد احمد خوانسارى و امام خمينى به پايان برد. دروس سطح عالى فقه را نزد آيات عظـام : سيد محمدرضا گلپايگانى , سيدمحمد حجت كوه كمره اى تبريزى , حاج سيد محمد تقى خوانسارى و سيد صدرالدين و مقدارى نزد امام خمينى فرا گرفت اما عمده دروس اصول و فقه را از محضرآيت الله العظمى حاج آقا حسين بروجردى و پس از رحلت ايشان از محضر آيت الله العظمى حاج شيخ محمد على اراكى فرا گرفت . ايشان هم اكنون به تدريس دروس سطح و دوره عالى در حوزه علميه قم اشتغال دارد.

با تاسف و تاثر خبر درگذشت عالم پارسا و پرهيزگار مرحوم آيت الله آقاي حاج شيخ علي پناه اشتهاردي را دريافت كردم. ايشان از بندگان صالح خداوند و عالمي مهذب و پاك و برخوردار از سجاياي اخلاقي و صلاح و سداد عملي بودند و نه تنها درس اخلاق ايشان در حوزه علميه كه شيوه زندگي و رفتار ايشان نيز آموزنده تقوا و پارسايي محسوب مي گشت.
    اينجانب فقدان آن عالم رباني را به علماي اعلام و مراجع عظام و به عموم فضلاو طلاب و ارادتمندان و شاگردان آن مرحوم تسليت مي گويم و رحمت و غفران و فضل الهي را براي وي از خداوند متعال مسئلت مي كنم.
    سيدعلي خامنه اي
    19تير87


    پيام تسليت جامعه مدرسين
    جامعه مدرسين حوزه علميه قم به مناسبت ارتحال حضرت آيت الله حاج شيخ علي پناه اشتهاردي(ره) اطلاعيه اي صادر كرد.
    در اين اطلاعيه آمده است:
    رحلت عالم مجاهد و فقيه مهذب مرحوم آيت الله حاج شيخ علي پناه اشتهاردي (قدس سره) مايه تاسف و تاثر گرديد.
    اين عالم رباني سال هاي مديد به خوشه چيني از محضر استوانه هاي فقاهت و اخلاق حوزه مقدسه علميه، مراجع عظام تقليد وقت، اعلام ثلاث (قدس الله اسراهم) و مرجع عاليقدر جهان تشيع مرحوم آيت الله العظمي بروجردي (قدس سره) و امام راحل عظيم الشان (قدس الله روحه) پرداخت و در شكل گيري و حمايت از انقلاب پربركت اسلامي نيز سعي وافر خويش را به كار گرفت.
    عشق به اهل بيت(عليهم السلام) و تواضع و فروتني و ساده زيستي و اخلاق عملي اين عالم بزرگوار تاثير بسزايي در پرورش اخلاقي و عملي طلاب جوان حوزه علميه داشت.
    چنانچه درس اخلاق او در بيت امام راحل رحمه الله عليه مايه بهره مندي طلاب از بركات معنوي فراوان مي شد.
    جامعه مدرسين حوزه علميه قم رحلت اين عالم فرزانه را به محضر منور حضرت ولي عصر(ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)، مقام معظم رهبري (مدظله العالي)، مراجع عظام تقليد (دامت بركاتهم)، بيت معظم ايشان و شاگردان آن مرحوم تسليت عرض نموده و علو درجات براي آن فقيه والامقام را از ذات باري تعالي مسئلت مي نمايد.
    رئيس شوراي عالي جامعه مدرسين حوزه علميه قم- محمد يزدي

و این هم تصاویری از این عالم بزرگوار :

 

 

 

 

 

 

 

 

  

حضرت آيت الله حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى

 

حضرت آيت الله حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى

 

در سال 1310 هجرى شمسى در قريه كن (شمال غربى تهـران ) ديده به جهان گشود. پس از تحصيلات دبستانى , به سال 1324 ابتدا به مدرسـه سپهسالار [شهيد مطهرى ] وارد شد و سپس به مدرسه ى لرزاده كه سرپرستى آن را مرحوم آقاى برهان عهده دار بودند رفت و مدت سه سال به تحصيل پرداخت . در سن هجده سالگى , براى ادامه ى تحصيل به حوزه علميه قم هجرت كرد و سطوح عالى را از محضر حضـرات آيات : مجاهدى , آقا شيخ عبدالجواد جبل عاملى , سلطانى طباطبائى , نجفـى مرعشى و شهيد صدوقى , و علوم عقليـه و فلسفـه را نزد آيت اللّه سيد محمدحسين طباطبايى و آية اللّه رفيعى قزوينى , وعلم كلام را نزد آية اللّه مرتضى مطهرى فرا گرفت . همچنين درس خــارج فقـه و اصول را بـه مدت پنج سـال از محضر آيت اللّه العظمى بروجردى و نه سال از محضر حضرت امام خمينى فرا گرفت . وى پس از رحلت مرحـوم آيت اللّه العظمى بروجردى در سال 1340 به تهران بازگشت و در حوزه علميه مروى به تدريس پرداخت . ايشان از مؤسسين جامعة الامام الصادق (ع ) است و هم اكنون ضمن تدريس در حوزه علميه مروى رياست عاليه اين دانشگاه را نيز به عهده دارد.

حضرت آيت الله حاج شيخ حسن حسن زاده آملى

 

حضرت آيت الله حاج شيخ حسن حسن زاده آملى

 

در اواخر سال 1307 هجرى شمسى مطابق با 1347 قمرى برابربا 1929 ميلادى در [ايرا] از توابع لاريجان آمل ديده به جهان گشود.
نام اصلى ايشان حسن بن عبدالله طبرى آملى است كه به حسن زاده شهرت دارد.
مقدمات علوم حوزوى و فراگيرى علومى كه بين طلاب متداول است رادر مسجدجامع آمل آموخت , د راين دوران كه شش سال طول كشيد از محضر علمايى چون : آية اللّه ميرزا ابوالقاسم فرسيو, آية اللّه غروى , آقا شيخ احمد اعتمادى , شيخ ابوالقاسم رجايى لتيكوهى , شيخ عزيز اللّه طبرسى و مرحوم عبداللّه اشراقى بهره گرفت .
سپس در سن 22سالگى ودر شهريور 1329به تهران رفت وازمحضرآيات :ميرزا ابوالحسن شعرانى , حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى , حاج شيخ محمد تقى آملى , ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى , شيخ محمد حسين فاضل تونى , آقا ميرزا احمد آشتيانى و سيد احمد لواسانى استفاده كرد.
در سال 1342 به قم عزيمت نمود و از علامه سيد محمد حسين طباطبائى و برادرش سيد حسن طباطبائى و آقا سيد مهدى قاضى طباطبائى بهره ها برد.
و از همان سال تاكنون در حوزه علميه قم به درس و بحث و تحقيق و پژوهش اشتغال دارد.
اولين اثر ايشان تصحيح و اعراب گذارى و تحشيه نصاب الصبيان است و بطور كلى مى توان نگاشته هاى وى را به پنج دسته : تاليف مستقل , شروح , حواشى و تعليقات , تصحيح آثار ديگران و رسالات تقسيم نمود.

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين نورى همدانى

 

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ حسين نورى همدانى

در سال 1304 شمسى در شهر همدان ديده به جهان گشود.
و در سن هفت سالگى در نزد پدر تحصيل خودرا آغاز كرد و ادبيات فارسى , كتاب گلستان , انشاء, نصاب و ....
تا معالم را خواند.
در سال 1322 شمسى به قم مهاجرت كرد و در درس آيت الله سيد محمد باقر سلطانى طباطبائى , آيت الله داماد , آيت الله شيخ محمد مجاهدى , آيت الله ميرزا مهدى تبريزى حاضر شد .
و از درس آيت الله العظمى بروجردى , آيت الله رفيعى قزوينى , آيت الله حاج مير سيد على يثربى كاشانى و حضرت امام خمينى نيز بهره گرفت .
پس از پيروزى انقلاب اسلامى به نمايندگى امام خمينى در اروپا منصوب و سفرهايى به كشورهاى مختلف نمود.
وى هم اكنون در حوزه علميه قم به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارد.

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ لطف الله صافى گلپايگانى

 

حضرت آيت الله العظمى حاج شيخ لطف الله صافى گلپايگانى

 

در 19 جمادى الاول سال 1337 قمرى مطابق با 1297 شمسى در شهر گلپايگان ديده به جهان گشود.
پدر ايشان آية اللّه آخوند ملا محمد جواد صافى از علما و صاحب تاليفات است .
وى تحصيلات خود در رشته هاى ادبيا ت , كلام , تفسير , حديث و سطح را در گلپايگان در خدمت آخوند ملا ابوالقاسم مشهور به قطب و سپس در محضر پدرش ادامه داد و در سال 1360 قمرى به قم مهاجرت نمود.
اساتيد وى در قم حضرات آيات عظام :
1- آقاى سيد محمد تقى خوانسارى
2- آقاى سيد محمد حجت كوه كمرى
3- آقاى سيد صدر الدين صدر عاملى
4 - آقاى حاج سيد محمد حسين بروجردى
5- آقاى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى
و اساتيد نجف حضرات آيات عظام :
1- آقاى آقا شيخ محمد كاظم شيرازى
2- آقاى آقا سيد جمال الدين گلپايگانى
3- آقاى آقا شيخ محمد على كاظمى
و در رشته هاى مختلف به مدت 17 سال از محضر آية اللّه بروجردى در قم بهره برد و جزء معدود كسانى بود كه از فضلا د رسطوح عاليه و درس خارج امتحان مى گرفت .
پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران پيش نويس قانون اساسى را به قلم خود تدوين نمود و به نمايندگى مجلس خبرگان براى تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران انتخاب شد.
با افتتاح شوراى نگهبان از طرف حضرت امام خمينى به سمت عضويت در اين شورا انتخاب شده و مدتها مسئوليت دبيرى آن را عهده دار بود.