خلیج فارس

  خلیج فارس از سمت شمال با ایران، از غرب با کویت و عراق و از جنوب با عربستان، بحرین و امارت متحده عربی همسایه است. وسعت آن 240 هزار کیلومتر است و پس از "خلیج مکزیک" و "خلیج هودسن" سومین خلیج بزرگ جهان به شمار می آید.

خلیج فارس

خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسیر انتقال نفت کشورهایی چون کویت، عربستان و امارات متحده عربی است. به همین دلیل، منطقه ‌ای مهم و راهبردی به شمار می ‌آید. بندرهای مهمی در حاشیه خلیج فارس وجود دارد که از آنها می‌ توان بندر شارجه، دوبی، ابوظبی و بندرعباس و بوشهر را نام برد.

دریانوردی در خلیج فارس پیشینه بسیار طولانی دارد، ولی نخستین مدارک قطعی در این زمینه به سده چهارم پیش از میلاد مربوط است.

دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب 500 سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش بزرگ،‌ نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد.

کشتی ‌های او طول رودخانه "سند" را تا کرانه ‌های اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند.

داریوش اول برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن ترعه‌ ای را داد و کشتی هایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه ‌ای که در محل این کانال به دست آمده، نوشته شده است: "من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد، چنان که فرمان داده ‌ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.

این نخستین مدرک مکتوب به جا مانده درباره خلیج فارس است.

در دوره داریوش دوم ناوگان ایران به رهبری سردار "صداسب" ماموریت یافت تا جهان را دور بزند. وی عازم مدیترانه و سواحل شنقیط (موریتانی) تا نزدیک "اشانتی" و سواحل بنین پیش رفتند، ولی در اثر برخورد با اقوام وحشی سفر را ناتمام گذاشتند.

دریای عمان و خلیج فارس

زمین شناسان معتقدند که در حدود 500 هزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشت ‌های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت.

دریانوردی در خلیج فارس پیشینه بسیار طولانی دارد، ولی نخستین مدارک قطعی در این زمینه به سده چهارم پیش از میلاد مربوط است. پس از بسته شدن راه بازرگانی میان خاور و باختر در دوره عثمانی، پرتغالی ‌ها متوجه اهمیت این خلیج شدند، به طوری که سراسر سده شانزدهم میلادی خلیج فارس را در تصرف خود داشتند، اما پس از آن انگلستان توانست کشورهای رقیب را از آن خارج کند و در آغاز قرن نوزدهم بر آن تسلط یابد.

اولین بار یونانی ‌ها بودند که این خلیج را "پرسیکوس سینوس" یا "سینوس پرسیکوس" که همان خلیج فارس است، نامیده اند. از آنجا که این نام برای اولین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیرایرانیان نوشته اند، آمده است، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنانکه یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز "پارسه" و "پرسپولیس" یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند.

"استرابن" جغرافیدان قرن اول میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده است. وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می کند. همچنین "فلاریوس آریانوس" مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام "پرسیکون کیت" که چیزی جز خلیج فارس نیست، نام می‌ برد.

از ویژگی ‌های بارز خلیج فارس که آن را از سایر دریاهای مشابه ممتاز و برتر کرده است ذخائر سرشار دریایی، غذایی، گیاهی و نفت و گاز است. این امکانات، که مجموع آن به تحقیق در هیچ دریایی وجود ندارد.

دریانوردی در خلیج فارس پیشینه بسیار طولانی دارد، ولی نخستین مدارک قطعی در این زمینه به سده چهارم پیش از میلاد مربوط است

این خلیج از موقعیت ژئوپلتیک، جغرافیای سیاسی و جایگاه مواصلاتی آن که بعد از فتوحات عثمانی ها بهترین مسیر تجارتی شرق و غرب بوده است، بهره مند است. خلیج فارس توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است و جزایر مهم آن عبارتند از: خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، کیش، قشم، و لاوان که تمامی آنها به ایران تعلق دارد.

حال به شرح حال برخی از این جزایر می پردازیم:

جزیره کیش:

این جزیره بیضی شکل با مساحت 7 / 89 کیلومتر مربع و با طول 6 / 15 و عرض 7 کیلومتر ، در جنوب غربی بندرعباس و در میان آب های نیلگون خلیج فارس واقع شده است.

فاصله دریایی این جزیره تا بندرلنگه 50 مایل دریایی است. جزیره کیش از نظر محیط زیست طبیعی، یکی از بکرترین مناطق خلیج فارس است. استعدادهای طبیعی و موقعیت جغرافیایی ویژه آن زمینه بهره ‌برداری جهانگردی و تجاری از آن را در حد قابل توجهی فراهم ساخته است. سواحل کم نظیر این جزیره مرجانی، نه تنها در فصول گوناگون سال بلکه در طول یک روز،‌ در ساعات مختلف جلوه‌ های بدیع و گونه‌گون و بسیار زیبایی از طبیعت را به تماشا می ‌گذارند.

سواحل کیش در شرق و شمال شرقی و جنوب از زیباترین سواحل جهان است. در سواحل جنوب غربی آن زیباترین منظره غروب خورشید را می توان دید. از جمله نقاط دیدنی جزیره کیش "آکواریوم بزرگ" آن است که در گوشه شرقی جزیره، با معماری زیبا قرار دارد و گونه ‌های مختلف ماهیان و آبزیان اطراف جزیره در آن به تماشا گذارده شده است.

قریب 70 نوع ماهی های تزئینی در این آکواریوم وجود دارد که از نظر شکل و رنگ پولک ‌ها و زیبایی ظاهری، کم نظیر و برخی از آنها نیز بسیار کمیاب هستند. علاوه بر این، مرکز پرورش و کشت مروارید کیش یکی از جذاب ‌ترین دیدنی ‌های جزیره است. اسکله تفریحی جزیره کیش با امکانات مفید و مختصر در بخش جنوبی جزیره از دیگر جاذبه‌ های کیش است.

در این اسکله، سرگرمی‌ هایی از قبیل گردش در روی آب با قایق کف شیشه‌ ای که از بالای آن می‌ توان عبور گروهی ماهی‌ ها و زیبایی ‌های دنیای زیر آب را مشاهده کرد، ‌همچنین امکانات ورزش اسکی روی آب برای علاقه ‌مندان فراهم شده است.

جزیره لاوان:

این جزیره از شمال شرقی به بندر مقام، از شرق به جزیره شتور و از جنوب به حوزه‌ های نفتی رسالت، رشادت و سلمان محدود می ‌شود. وسعت این جزیره 76 کیلومتر مربع است و پس از قشم و کیش بزرگ ‌ترین جزیره ایران در آب ‌های خلیج فارس است.

خلیج فارس از دوران باستان "فارس" نام داشته است

فاصله این جزیره تا بندر لنگه 91 و تا بندرعباس حدود 198 مایل دریایی است. جزیره لاوان دورترین جزیره نسبت به مرکز استان هرمزگان است. آب و هوای آن گرم و مرطوب و دمای آن در تابستان به حدود 50 درجه سانتیگراد می رسد و رطوبت هوای آن نیز بسیار زیاد است. ذخایر نفتی آب ‌های نزدیک جزیره لاوان بسیار قابل توجه است. در حال حاضر صنایع جزیره منحصر به تأسیسات نفتی است که با نام "مجتمع پالایشی لاوان" فعالیت دارد.

یکی از شگفتی‌ های این جزیره وجود کندو های عسل در کنار تأسیسات نفتی و مخازن آنها است که عسل آنها به رنگ سبز تیره است و بوی نفت می‌ دهد، اما طعم آن مشابه عسل‌ های معمولی است. اهالی جزیره در فصل معینی از سال به صید مروارید می‌ پردازند و تنها کالای صادراتی جزیره، مروارید آن است. این جزیره یک بندرگاه مناسب برای صدور فرآورده‌ های نفتی و یک اسکله فلزی جهت حمل و نقل دریایی دارد.

جزیره هندورابی:

جزیره هندورابی با 8/22 کیلومتر مربع مساحت، در فاصله 325 کیلومتری بندر عباس و 133 کیلومتری بندرلنگه و در حد فاصل بین دو جزیره کیش و لاوان قرار گرفته است.

این جزیره سرزمینی هموار و تقریباً بدون عارضه طبیعی است. بلندترین نقطه آن 29 متر و بزرگترین قطر آن هفت ونیم کیلومتر است. این جزیره از یک رشته ارتفاعات کوتاه پوشیده است و کرانه‌ های آن با شیب ملایمی به دریا منتهی می‌ شوند.

جزیره ابوموسی:

جنوبی ‌ترین جزیره ایرانی آب های خلیج ‌فارس، جزیره ابوموسی است. این جزیره در 222 کیلومتری بندرعباس و همچنین در 75 کیلومتری بندر لنگه واقع شده است. جزیره ابوموسی یکی از 14 جزیره استان هرمزگان است که بیشترین فاصله از سواحل ایرانی خلیج فارس را دارد و طول و عرض آن درحدود 5/4 کیلومتر است. شهر ابوموسی مرکز جزیره ابوموسی می ‌باشد. ارتفاع آن از سطح دریا 46 متر و مساحت آن دو و دو دهم کیلومتر مربع است.

جزیره ابوموسی

جزیره ابوموسی نزدیک ‌ترین پهنه خشکی از خاک ایران به خط استوا است که‌ آب و هوای مرطوب و گرم ‌تری دارد. این جزیره فاقد آب و اراضی مناسب کشاورزی است، ولی کشت و زرع محدودی در آن صورت می ‌گیرد و بیشتر مردم بومی محل به صید ماهی اشتغال دارند.

جزیره تنب بزرگ:

این جزیره در فاصله 14 مایل دریایی از جنوب غربی جزیره قشم، در فاصله 97 مایل دریایی از بندرعباس و در فاصله 27 مایل دریایی از شمال شرقی ابوموسی واقع شده است. طول و عرض آن سه و هفتاد و پنج دهم در سه و نه دهم کیلومتر و مساحت آن 3/10 دهم کیلومتر مربع است. مرتفع ‌ترین نقطه جزیره تنب 53 متر از سطح دریا ارتفاع دارد در قسمت ‌های جنوب غربی این جزیره و در نزدیکی سواحل آن، خانه ‌های مسکونی از راه چندین خیابان و جاده به هم پیوسته ‌اند. این جزیره دارای موج ‌شکن و لنگرگاه است. مردم بومی این جزیره از صید ماهی و مروارید امرار معاش می‌ کنند. در این جزیره معدن خاک سرخ نیز وجود دارد.

جزیره تنب کوچک:

این جزیره مثلث شکل در شش مایلی غرب جزیره تنب بزرگ قرار دارد. فاصله آن تا مرکز استان،‌ از طریق دریا، حدود 150 مایل دریایی است. بزرگ ‌ترین قطر جزیره 9/1 کیلومتر و مساحت آن حدود 2 کیلومتر مربع است. این جزیره غیرمسکونی است و مرتفع ‌ترین نقطه آن از سطح دریا، 21 متر ارتفاع دارد.

تنب بزرگ

خلیج فارس از دوران باستان "فارس" نام داشته است.

درباره نام خلیج فارس تا اوایل دهه 1960 میلادی هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و آمریکایی و دایرة المعارف ها و نقشه های جغرافیایی این کشورها نام خلیج فارس در تمام زبان ها به همین نام ذکر شده است.
اصطلاح "خلیج عربی" برای نخستین بار از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در خلیج فارس به نام "سر چارلز بلگریو" عنوان شد و در واقع او بود که به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب این تخم لق را در دهان اعراب شکسته است.

سر چارلز بلگریو که بیش از 30 سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بوده است، بعد از مراجعت به انگلستان در سال 1966 میلادی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آن برای اولین بار نوشت که عرب ها ترجیح می دهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند.

نگاهی چند به تاریخ خلیج فارس:

دولت ماد در روزگار "هوخشتر" به اوج عظمت و قدرت رسید و حدود آن از جنوب به کرانه ‌های جنوبی دریای پارس امتداد پیدا کرد. جزیره ابوموسی با دیگر جزایر خلیج فارس در این دوره، ابتدا جزو یکی از ایالت ‌های جنوب غربی و سپس جزو استان چهاردهم دولت ماد به نام "درنگیانه" و بخشی از کرمان بود.

 

اما به دلایلی مبهم، شاید دوری مرکز حکومت از آب ‌های جنوب یا جنگ و نزاع‌ های دائمی، فرصت بهره‌ مندی از دریای جنوب را پیدا نکردند. پارس ‌ها ابتدا در بخش ‌های جنوبی ایران سکونت برگزیدند و اولین امپراتوری ایرانی را پایه ‌ریزی کردند و نخستین حکومتی که به طور مشخص به آب‌ های جنوب ایران توجه خاص مبذول داشت، آن را "دریای پارس" نامیدند.

 

پس از پیدایش امپراتوری‌ های بزرگ ایرانی تا پیش از ظهور اسلام، دریای پارس و برخی از شهرهای ساحلی از مراکز مهم سکونت و تجارت به شمار می ‌رفتند و دریای پارس در ساماندهی سکونت در این شهرها، نقش تعیین ‌کننده ‌ای داشت و بالاخره اینکه تمام این نقاط و مراکز مهم تجاری، تحت سلطه و اقتدار ایرانیان بوده و دامنه قلمرو امپراتوری ایران، آب ‌های خلیج فارس را نیز در بر می‌ گرفته است.

نقشه ماهواره ای خلیج فارس

 

با ظهور اسلام شرایط تغییر کرد. عرب ‌های ساکن مرکز به تدریج بر تمام شبه ‌جزیره فایق آمدند. نیمه جنوبی خلیج فارس در سده ‌های اولیه دوران اسلامی به سمت خاور، عمان و به سمت باختر، "بحرین" خوانده می ‌شد. با اینکه مناطق کرانه‌ های جنوبی خلیج فارس، جناح جنوبی امپراتوری‌ های پیش از اسلام ایران را شکل می ‌داد، در دوران پس از اسلام بیشتر به منطقه تماس میان ایران و عرب‌ های شبه ‌جزیره عربستان تبدیل شد.

در همین حال، پرتغالی‌ ها نیز بیش از یک قرن به فعالیت ‌های سوداگری در این منطقه پرداختند و ماندگاری آنها در سواحل و جزایر خلیج فارس از 1507 میلادی (913 هجری قمری) آغاز شد و حدود 117 سال طول کشید. "آلفونس دو البوکرک" با اندیشه فرمانروایی بر خلیج فارس و دریای عمان، پس از یک سلسله درگیری‌ ها وارد هرمز شد. درگیری ‌های شاه اسماعیل صفوی با ازبک‌ ها و عثمانی ‌ها و شورش‌ های خارجی در مرزهای شمالی، وی را از پرداختن به مسائل جنوب ایران بازداشت.

در این زمان، پرتغالی ‌ها تمام شهرها، جزایر و بنادر پررونق و مهم خلیج فارس را که تحت فرمانروایی ایرانیان بود، به اطاعت واداشت. در این دوره، جزیره هرمز جزیره ‌ای باشکوه بود. با قدرتمند شدن ایران در زمان حکومت شاه‌ عباس صفوی، شرایط برای بازپس ‌گیری نواحی جنوبی ایران از دست پرتغالی ‌ها فراهم شد. شاه ‌عباس یکی از سرداران خود به نام "امام ‌قلی‌ خان" را مامور بیرون راندن پرتغالی‌ ها کرد و بالاخره پس از درگیری ‌‌های بسیار توانستند به اقتدار 117 ساله پرتغالی ‌ها در سواحل و جزایر خلیج فارس پایان دهند.

پارس ‌ها ابتدا در بخش ‌های جنوبی ایران سکونت برگزیدند و اولین امپراتوری ایرانی را پایه ‌ریزی کردند و نخستین حکومتی که به طور مشخص به آب‌ های جنوب ایران توجه خاص مبذول داشت، آن را "دریای پارس" نامیدند

در سال 1763 میلادی، لطیف‌ خان از طرف نادرشاه، جزیره کیش و سایر جزایر ایران از جمله ابوموسی را از دست یاغیان خارج کرد و به بحرین لشکرکشی کرد و شیخ "جبار هوله" را شکست داد و کلید دژ بحرین را برای نادرشاه فرستاد. پس از کریم ‌خان زند نیز آقامحمدخان قاجار، نزدیک به 10 سال با جانشینان کریم ‌خان ‌زند و سایر مدعیان سلطنت جنگ کرد و موفق شد، بر تمام ایران از جمله بنادر و جزایر دریای پارس مسلط شود، در روزگار سلطنت فتحعلی ‌شاه، جزایر دریای پارس، جزو ایالت فارس به شمار می ‌رفت. در سال 1819 میلادی، انگلستان، ناوگان متحدی مرکب از ناوهای شرکت هند شرقی و ناوگان پادشاهی بریتانیا را به بهانه حفظ امنیت و سرکوبی شورشیان به خلیج فارس فرستاد. در مسقط، ناوگان کمکی و قوای اعزامی سلطان دست‌ نشانده مسقط، به ناوگان بریتانیا پیوستند.

 

نیروهای متفقین از راه دریا و خشکی به محاصره رأس ‌الخیمه، پایتخت قواسم پرداخت و سرانجام پس از شش روز مقاومت، سقوط کرد. بیشتر مردم آن کشته شدند و بیش از 200 فروند کشتی و لنج اعراب قواسم که اغلب ماهیگیری و تجاری بودند به آتش کشیده شدند. این امر، باعث شکست سخت شیخ‌ های امارات کوچک قواسم چون ابوظبی، دوبی، شارجه، ام ‌القوین و رأس ‌الخیمه شد. سپس استعمارگران انگلیسی به کرانه ‌‌های عرب‌ نشین خلیج فارس گام نهادند.

ناوگان نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران در آب های خلیج فارس

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و خارج شدن کشور از زیر سلطه آمریکا، دشمنان ایران برای زیر فشار قرار دادن نظام جمهوری اسلامی، از تمام اهرم‌ های خود استفاده کردند تا بحران ‌های مختلفی را برای جلوگیری از حرکت رو به رشد انقلاب اسلامی به وجود آورند. به وجود آوردن درگیری‌ سیاسی و جنگ‌ های متمادی به خصوص حمله عراق به ایران از جمله حوادث این سال‌ ها بوده است.

 مطرح شدن ادعاهای واهی از جانب کشور امارات متحده عربی بر سر حاکمیت جزایر سه ‌گانه (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) پس از سال ‌ها تحریک قدرت ‌های استکباری در دهه اخیر در ادامه فشارهای سیاسی به جمهوری اسلامی در دستور کار آنان قرار گرفت، اما همواره مسئولان ایران با به کار گرفتن سیاست‌ های تأمینی و مدبرانه، موضوع را در حد یک سوءتفاهم دانسته و با رفت ‌وآمدهای دوجانبه مسئولان دو کشور در جهت حل مشکل، عمل شده است.

منبع : http://khalij-efars.blogfa.com

جزایر خلیج فارس

جزيره كيش (همراه عکس)

اين جزيره بيضي شكل با مساحت 7 / 89 كيلومتر مربع و با طول 6 / 15 و عرض 7 كيلومتر ، در جنوب غربي بندرعباس و در ميان آب هاي نيلگون خليج فارس واقع شده است. فاصله دريايي اين جزيره تا بندرلنگه پنجاه مايل دريايي است. جزيره كيش از نظر محيط زيست طبيعي، يكي از بكرترين مناطق خليج فارس است. استعدادهاي طبيعي و موقعيت جغرافيايي ويژه آن زمينه بهره‌برداري جهانگردي و تجاري از آن را در حد قابل توجهي فراهم ساخته است. سواحل كم نظير اين جزيره مرجاني، نه تنها در فصول گوناگون سال، بلكه در طول يك روز،‌ در ساعات مختلف جلوه‌هاي بديع و گونه‌گون و بسيار زيبايي از طبيعت را به تماشا مي‌گذارند. سواحل كيش در شرق و شمال شرقي و جنوب از زيباترين سواحل جهان است. در سواحل جنوب غربي آن زيباترين منظره غروب خورشيد را ميتوان ديد. از جمله نقاط ديدني جزيره كيش آكواريوم بزرگ آن است كه در گوشه شرقي جزيره، با معماري زيبا قرار دارد و گونه‌هاي مختلف ماهيان و آبزيان اطراف جزيره در آن به تماشا گذارده شده است.

قريب هفتاد نوع ماهيهاي تزئيني در اين آكواريوم وجود دارد كه از نظر شكل و رنگ پولك ‌ها و زيبايي ظاهري، كم نظير و برخي از آنها نيز بسيار كمياب هستند. علاوه بر اين، مركز پرورش و كشت مرواريد كيش يكي از جذاب ‌ترين ديدني ‌هاي جزيره است. اسكله تفريحي جزيره كيش با امكانات مفيد و مختصر در بخش جنوبي جزيره از ديگر جاذبه‌ هاي كيش است. در اين اسكله سرگرمي‌ هايي از قبيل گردش در روي آب با قايق كف شيشه‌اي كه از بالاي آن مي‌توان عبور گروهي ماهي‌ ها و زيبايي ‌هاي دنياي زير آب را مشاهده كرد، ‌هم‌ چنين امكانات ورزش اسكي روي آب براي علاقه ‌مندان فراهم شده است. تفريح غواصي نيز از جمله تفريحات به يادماندني است كه در آب ‌هاي گرم خليج فارس همراه راهنمايان مجرب امكان‌پذير است.

در كنار اسكله‌ تفريحي، پيست دوچرخه ‌سواري نيز در پيرامون جزيره احداث شده است. در اين مجموعه (اسكله تفريحي) امكان بازديد از هتل بزرگ كيش و ساختمان ساحلي كازينوي سابق وجود دارد. هم‌ چنين در اطراف يكي از كهنسال ‌ترين درختان جزيره، مجموعه‌اي تفريحي و ديدني ايجاد شده كه به مجموعه درخت سبز معروف است و از جمله مراكز زيبا و جذاب جزيره كيش مي‌باشد و مسافران بسياري را به خود جذب مي‌كند. جزيره كيش همچنين معماري خاصي را به نمايش گذاشته است كه براي هر تازه واردي جالب و در خور تحسين است. معماري كيش دو شكل متمايز دارد: يكي معماري سنتي و ديگري معماري مدرن. معماري سنتي جالب توجه است و مصالح آن غالباً از سنگ ‌هاي مرجاني موجود در جزيره تشكيل شده است. معماري جديد و مدرن جزيره نيز تقليدي از معماري بومي و سنتي آن است كه نمونه آن در «صفين» ديده مي‌شود. تنها تفاوتي كه ميان خانه‌‌هاي جديد و قديم وجود دارد، پراكندگي نسبي و تنوع ارتفاع آنها است. علاوه بر آن، معابر عمومي جديد نيز به نسبت وسيع‌ تر از معابر بخش قديمي هستند. وسيله رفت و آمد به كيش، كشتي و هواپيما است كه از طريق پرواز از تهران يا شيراز يا بندر عباس صورت مي‌گيرد. از جمله امكانات موجود در اين جزيره مي‌توان به هتل سه طبقه،‌ هتل كيش، كلبه‌هاي ويلايي، چهاركاخ از مجموعه كاخ‌ها، يك رستوران ساحلي همراه با يك سلسله ويلاهاي خصوصي و توريستي مدرن و غيره اشاره كرد. افزون بر اين، جزيره كيش داراي امكاناتي از قبيل قايق‌راني، شهربازي، بازارها، مراكز عمده خريد و فروش نيز مي‌باشد. جزيره كيش همچنين اولين بندر آزاد تجاري ايران است كه امروزه به طور روزانه هزاران نفر جهت خريد و ديدار از زيبايي های طبيعی اين جزيره به سمت کيش عزيمت می کنند .

جزيره لاوان (همراه عکس)

اين جزيره از شمال شرقي به بندر مقام، از شرق به جزيره شتور و از جنوب به حوزه‌ هاي نفتي رسالت، رشادت و سلمان محدود مي‌شود. وسعت اين جزيره 76 كيلومتر مربع است و پس از قشم و كيش بزرگ ‌ترين جزيره ايران در آب ‌هاي خليج فارس است. فاصله اين جزيره تا بندر لنگه 91 و تا بندرعباس حدود 198 مايل دريايي است. جزيره لاوان دور ترين جزيره نسبت به مركز استان هرمزگان است. آب و هواي آن گرم و مرطوب و دماي آن در تابستان به حدود پنجاه درجه سانتي ‌گراد ميرسد و رطوبت هواي آن نيز بسيار زياد است. ذخاير نفتي آب ‌هاي نزديك جزيره لاوان بسيار قابل توجه است. در حال حاضر صنايع جزيره منحصر به تأسيسات نفتي است كه با نام «مجتمع پالايشي لاوان» فعاليت دارد.

يكي ازشگفتي‌هاي اين جزيره وجود كندو هاي عسل در كنار تأسيسات نفتي و مخازن آنها است كه عسل آنها به رنگ سبز تيره است و بوي نفت مي‌دهد، اما طعم آن مشابه عسل‌هاي معمولي است. اهالي جزيره در فصل معيني از سال به صيد مرواريد مي‌پردازند و تنها كالاي صادراتي جزيره، مرواريد آن است. اين جزيره يك بندرگاه مناسب براي صدور فرآورده‌ هاي نفتي و يك اسكله فلزي جهت حمل و نقل دريايي دارد.

جزيره هندورابي

جزيره هندورابي با 8 / 22 كيلومتر مربع مساحت، در فاصله 325 كيلومتري بندر عباس و 133 كيلومتري بندرلنگه و در حد فاصل بين دو جزيره كيش و لاوان قرار گرفته است. اين جزيره سرزميني هموار و تقريباً بدون عارضه طبيعي است. بلندترين نقطه آن بيست و نه متر و بزرگ‌ترين قطر آن هفت و نيم كيلومتر است. اين جزيره از يك رشته ارتفاعات كوتاه پوشيده است و كرانه‌هاي آن با شيب ملايمي به دريا منتهي مي‌شوند. مجاورت با دريا، اغلب موجب بالا رفتن ميزان باران و رطوبت مي‌شود. با اين حال در تمام كرانه‌هاي خليج فارس، همجواري با دريا، تأثير چنداني بر ميزان بارش اين نواحي ندارد. فعاليت اقتصادي اكثر اهالي در جزيره هندورابي، صيد و غواصي است. فعاليت ‌هاي صنعتي يا بهره‌ برداري از معادن و منابع زيرزميني و حتي صنايع دستي در هندورابي وجود ندارد. محيط زيست جزيره به دليل بسته بودن آن محدود است و موجوداتي از قبيل انواع پرندگان كوچك، پرندگان مهاجري نظير باز و شاهين و انواع كمي از خزندگان و موش صحرايي در آنجا يافت مي‌شود. منابع تأمين آب جزيره بسيار محدود و كم است و آب مصرفي آن از طريق چاه يا آب انبار تأمين مي‌شود. اين جزيره از نظر سياحت و ايرانگردي از زير مجموعه‌هاي كيش است كه با توجه به امكانات و استعداد طبيعي جزيره از نظر آب، خاك، هوا و شرايط خاص تجاري جزيره كيش و هم‌چنين برخورداري از زيبايي‌هاي طبيعي، قادر است بخشي از نيازهاي سياحتي و گردشگري ايرانگردان را تأمين كند.

جزيره شتور

جزيره شتور در فاصله حدود يك و نيم كيلومتري جنوب شرقي جزيره لاوان قرار دارد. طول جزيره 7 / 1 كيلومتر و عرض آن 800 متر است. جزيره شتور غير مسكوني است و هيچ‌گونه فعاليتي در آن ديده نمي‌شود. اين جزيره از با ارزش ‌ترين و مهم ‌ترين پناهگاه‌ هاي حيات وحش (پرندگان،‌ لاك‌پشت ‌هاي دريايي، ماهي‌ ها و دلفين ‌ها) در خليج فارس است و جزء مناطق حفاظت شده كشور مي‌باشد.

جزيره ابوموسي (همراه عکس)

جنوبي ‌ترين جزيره ايراني آبهاي خليج ‌فارس، جزيره ابوموسي است. اين جزيره در 222 كيلومتري بندرعباس و هم‌ چنين در 75 كيلومتري بندر لنگه واقع شده است. جزيره ابوموسي يكي از چهارده جزيره استان هرمزگان است كه بيشترين فاصله از سواحل ايراني خليج فارس را دارد و طول و عرض آن درحدود 5 / 4 كيلومتر است. شهر ابوموسي مركز جزيره ابوموسي مي‌باشد. ارتفاع آن از سطح دريا 46 متر و مساحت آن دو و دو دهم كيلومتر مربع است.

جزيره ابوموسي نزديك ‌ترين پهنه خشكي از خاك ايران به خط استوا است كه‌ آب و هواي مرطوب و گرم‌تري دارد. اين جزيره فاقد آب و اراضي مناسب كشاورزي است؛ ولي كشت و زرع محدودي در آن صورت مي‌گيرد و بيشتر مردم بومي محل به صيد ماهي اشتغال دارند.

اين جزيره يكي از مراكز صدور نفت خام كشور است كه با ظرفيتي قابل توجه فعاليت مي‌كند. وسعت شهرستان ابوموسي 8 / 68 كيلومتر مربع است كه مشتمل بر جزاير ابوموسي (با 12 كيلومتر مربع)، جزيره تنب‌ بزرگ (با 3/10 كيلومتر مربع) تنب كوچك (با 5/1 كيلومتر مربع)، سيري (با 3/17 دهم) كيلومتر مربع، فرور بزرگ (با 2/26كيلومتر مربع) و فرور كوچك (با 5/1 كيلومتر مربع) مي‌باشد.

جزيره تـنب بزرگ (همراه عکس) 

اين جزيره در فاصله چهارده مايل دريايي از جنوب غربي جزيره قشم، در فاصله نود و هفت مايل دريايي از بندرعباس و در فاصله بيست و هفت مايل دريايي از شمال شرقي ابوموسي واقع شده است. طول و عرض آن سه و هفتاد و پنج دهم در سه و نه دهم كيلومتر و مساحت آن ده و سه دهم كيلومتر مربع مي‌باشد. مرتفع ‌ترين نقطه جزيره تنب پنجاه و سه متر از سطح دريا ارتفاع دارد در قسمت‌هاي جنوب غربي اين جزيره و در نزديكي سواحل آن، خانه ‌هاي مسكوني از راه چندين خيابان و جاده به هم پيوسته‌اند. اين جزيره داراي موج ‌شكن و لنگرگاه است. مردم بومي اين جزيره از صيد ماهي و مرواريد امرار معاش مي‌كنند. در اين جزيره معدن خاك سرخ نيز وجود دارد.

جزيره تـنب ‌كوچك (همراه عکس) 

اين جزيره مثلث شكل در شش مايلي غرب جزيره تنب بزرگ قرار دارد. فاصله آن تا مركز استان،‌ از طريق دريا، حدود صدو پنج مايل دريايي مي‌باشد. بزرگ‌ترين قطر جزيره يك و نه دهم كيلومتر و مساحت آن حدود دو كيلومتر مربع است. اين جزيره غيرمسكوني است و مرتفع ‌ترين نقطه آن از سطح دريا، بيست و يك متر ارتفاع دارد.

جزيره سيري (همراه عکس)

اين جزيره در قلب آب‌هاي خليج فارس قرار دارد. فاصله آن تا مركز شهرستان ابوموسي كه در قسمت شرقي جزيره سيري واقع شده، درحدود بيست و هفت كيلومتر است همچنين فاصله دريايي آن تا مركز استان، در حدود 152 مايل دريايي است. وسعت جزيره سيري 3/17 كيلومتر مربع مي‌باشد. اين جزيره فاقد پستي و بلندي بوده و نسبتاً مسطح است. مرتفع ‌ترين نقطه آن بيست و چهار متر از سطح دريا ارتفاع دارد و بزرگ ‌ترين ابعاد طولي و عرضي جزيره شش و يک و چهار و شش دهم كيلومتر است. در قسمت ‌هاي شمالي و نزديك سواحل جزيره، مناطق مسكوني همراه با ساير تأسيسات جاي گرفته‌اند. اهالي بومي جزيره از طريق ماهيگيري و صيد ميگو و كشاورزي محدود، زندگي و امرار معاش مي‌كنند و همچنين عده‌اي ازمردم جزيره در تأسيسات نفتي كار مي‌كنند. در اين جزيره تعداد قابل توجهي نخل خرما بطور پراكنده وجود دارد كه محصول آن فقط مصرف محلي دارد. اين منطقه پوشش گياهي فقيري دارد. در اين جزيره معدن خاك سرخ نيز موجود است.

جزيره فرور بزرگ (همراه عکس) 

يكي ديگر از جزاير قلمرو استان هرمزگان، جزيره فرور بزرگ است كه در فاصله سي و شش مايلي شهر ابوموسي و در فاصله حدود صد و چهل و يك مايلي از بندرعباس قرار دارد. بزرگ ‌ترين ابعاد طولي و عرضي جزيره هفت و نيم و چهار و نيم كيلومتر مي‌باشد. فاصله آن تا نزديك‌ ترين نقطه سواحل ايران در حدود بيست كيلومتر و مساحت آن بيست‌ و ‌شش و دو دهم كيلومتر مربع و ارتفاع بلندترين نقطه ‌آن از سطح دريا صد و چهل و پنج متر است. سطح جزيره از تپه ماهورهاي كوچك تشكيل شده است. اين جزيره بر روي يكي از كمربندهاي زلزله‌ خيز جهان قرار دارد. رنگ‌ آب در نزديكي جزيره سياه است. جزيره شيب‌هاي تند و پرتگاه‌هايي دارد كه گاهي ارتفاع آنها از ده متر بيشتر است. بقاياي ساختمان‌هاي مخروبه و اراضي كشاورزي باير و چاه هاي آب نشانه مسكوني بودن جزيره در زمان‌هاي گذشته است؛ ولي در حال حاضر، جزيره غيرمسكوني است و تنها تعدادي مأمور دولتي در آن حضور دارند. در آب‌هاي اين جزيره ماهي فراوان وجود دارد و به همين خاطر صيادان در اطراف آن فعاليت زيادي دارند. از كانسارهاي مهمي كه در اين جزيره وجود دارد،‌ معدن آهن است است كه از يك لايه رسوبي تشكيل شده و ذخيره آن حدود پانصدهزار تن برآورد شده است. در اين جزيره يك چراغ دريايي نيز وجود دارد.

جزيره فرور بزرگ يكي از كانون‌هاي زيست حيات وحش است و تعداد بي‌شماري از پرندگان از قبيل: عقاب ماهيگير، طوطي، چك‌چك، قمري خانگي، چكاوك كاكلي، پرستو، بلبل خرما، چاخ لق، هدهد، دم جنبانك زرد، دو سرخ معمولي، چك‌چك سرسياه، زنبور خور معمولي، ياكريم و ... همچنين پستانداراني از قبيل جير و جانوراني همچون يك نوع خارپشت، مارمولك، مار جعفري و عقرب در آن زندگي مي‌كنند.

جزيره فرور كوچك (همراه عکس) 

اين جزيره در قسمت شمال غربي جزيره ابوموسي واقع شده است و حدود سي و شش مايل دريايي تا شهر ابوموسي و صد و چهل و نه مايل دريايي تا بندرعباس فاصله دارد. مساحت اين جزيره يك و نيم كيلومتر مربع و بلندي مرتفع ‌ترين نقطه آن از سطح دريا سي و شش متر است. بزرگ ‌ترين ابعاد طولي و عرضي جزيره، يك‌ و چهار دهم و يك ‌و يك دهم كيلومتر مي‌باشد. جزيره فرور كوچك و سواحل آن، به علت موقعيت اقليمي و استقرار در مسير مهاجرت پرندگان دريايي، زيستگاه گونه‌هاي متنوع پرندگان مهاجر و بومي است. اين جزيره غير مسكوني مي‌باشد.

 

خلیج فارس ایران

آب‌هايي كه روزگاری در اقصی نقاط جهان، از شرق تا غرب، و از شمال تا جنوب، خلیج فارس نامیده می شد و در فارسی بودنش هیچ شک و شبهه ای ابراز نمی شد، امروزه درگیر تعصبات و نافهمی هایی شده است که به عمد سعی دارد، تا پیشینه ای سه هزار ساله را با دست آویز کردن مشتی اسناد و ادعاهای بی پایه، که اغلب آنها هم با ریخت و پاش های شیوخ عرب فراهم و به دست آمده، تغییر داده کلاه کج بینی و غرض ورزی خود را، بر چشمان تیز بین عقبه چند هزار ساله گاهواره تمدن، بر کشیده آن را خاموش کنند.

اما بر خلاف نیات مغرضانه برخی همسایگان ایران، اين آب‌ها، تاريخچه و گذشته دور و درازي دارند؛ گذشته‌اي كه مرور آنها، ثابت مي‌كند اين‌گونه تحريف‌ها، كه برخي آنها را ظاهري و سطحي و برآمده از تعصبات قومي مي‌دانند، پشتوانه‌اي قوي و برنامه‌ريزي كاملا حساب‌شده، در ورای آن نهفته است.

خليج فارس به انگليسي «Persian gulf» به فرانسه «golfe persique» به روسي «persidski zaliv» به تركي «farsi kavfozi» به ژاپني «perusha wan»، به يوناني «persicus sinus» و به رومي «mare persicum» ناميده شده است.
كتيبه داريوش
پيشينه تاريخي
در ترعه‌اي كه به دستور داريوش (518 تا 515 پيش از ميلاد) در كانال سوئز كنده شده، كتيبه‌اي به دست آمده كه داريوش هخامنشي در آن چنين گفته است: «من پارسي هستم، از پارس مصر را گشودم. من فرمان كندن اين ترعه را داده‌ام. از رودي كه از مصر روان شده است به دريايي كه از پارس آيد». در ترجمه كتيبه يادشده، داريوش آب‌هاي جنوبي ايران را «درياي پارسي» ناميده است. نامي كه امروزه و در چند دهه گذشته، به «خليج‌فارس» تبديل شده است.

در آبان ماه سال 1385 نيز يك كشتي مربوط به دوره «پارتيان» در عمق 70 متري آب‌هاي منطقه «سيراف» كشف شد كه نخستين و تنها كشتي بود كه در خليج فارس و ‌آن هم با اين قدمت به دست آمده است. پس از كشف اين محموله تاريخي، با بررسي‌هاي اوليه كارشناسان، چنين به دست آمد كه عبور و مرور اين نوع كشتي‌ها در اين منطقه، نشان از آن دارد كه خليج فارس (درياي پارسي آن زمان) در سيطره ايران و فارس بوده است. از قول «فلاريوس آريانوس»، مورخ يوناني در كتاب تاريخ جنگ‌هاي اسكندر هم نقل شده كه از اين آب‌ها با نام «پرسيكون كيت» يعني همان «خليج فارس» نام برده است.

بنا بر نقل مورخان بزرگ و آثار بر جاي مانده از ايران باستان، از زمان حكومت مادها در ايران، آب‌هاي خليج فارس و به تبع جزاير آنها جزيي از خاك ايران به شمار مي‌آمده است و در زمان هخامنشيان هم به موجب بندهاي ستون اول كتيبه بيستون، همه آب‌ها و جزاير خليج فارس، جزو استان پارس و متعلق به ايران به شمار مي‌رفته است.
«استرابون»، جغرافيدان مشهور قرن اول ميلادي، در كتاب خود و «بطلميوس» جغرافيدان مشهور قرن دوم ميلادي در كتاب «جغرافياي عالم» خود، بارها نام «خليج فارس» را به كار برده و «استرابون» محل زندگي اعراب را بين درياي سرخ و خليج فارس گفته است.

همچنين با نيم‌نگاهي به كتاب‌هاي «سفرنامه ابن بطوطه»، «تاريخ حمدالله مستوفي»، «ياقوت حموي»، «حمزه اصفهاني»، «ناصرخسرو قبادياني»، «ابوريحان بيروني» و «ابن بلخي»، مشخص مي‌شود كه نام خليج جنوبي ايران، «خليج فارس» بوده است. و به تعبير «جرجي زيدان» در كتاب «تاريخ التمدن الاسلامي»: «درياي فارس نزد متقدمان ـ همه درياهايي كه سرزمين‌هاي عرب، از مصب آب دجله گرفته تا ايله را احاطه مي‌كند، «درياي فارس» تعبير مي‌شده ـ و از آن جمله است؛ آنچه ما امروز آن را به خليج فارس، خليج عدن، درياي سرخ، درياي عرب و خليج عقبه، تعبير مي‌كنيم».

تأكيدات مؤسسات، دايرةالمعارف‌ها و اشخاص بر نام خليج فارس
در سال 1762 «كارستن نيبور»، دقيق‌ترين نقشه خليج فارس تا آن زمان را با نام خليج فارس، ترسيم و جزاير سه‌گانه محل مناقشه اعراب را نيز ثبت كرد و آنها را متعلق به ايران دانست.
در اين ‌كه همه نقشه‌ها و منابع كارتوگرافي جهان تا پيش از سال 1960، خليج جنوبي ايران را «خليج فارس» مي‌‌ناميده‌اند، شكي نيست، ولي به گفته «مجدي عمر»، معاون اول سابق شوراي دفاع ملي مصر در مصاحبه با «الاهرام»: «نسل من به ياد دارد كه ما در ايام مدرسه، در همه كتب و نقشه‌ها با لفظ خليج فارس سر و كار داشتيم، ولي پس از مدتي، به آن خليج عربي اطلاق كرديم. اين غيرمنطقي و عين رذالت و پستي است. اين‌كه چند كشور عربي در اطراف آن باشد، دليل نمي‌شود كه نام تاريخي را تغيير بدهيم و براي آن كه خود را از مخمصه نجات دهيم، آن را خليج بناميم! كدام خليج؟ مگر خليج بدون نام هم مي‌شود؟».
خليج فارس و درياي عمان
معلوم نيست چه دست‌هايي در صددند تا واقعيتي به اين روشني را تحريف و انكار كنند!؟ معتبرترين و قديمي‌ترين نقشه‌هاي كارتوگرافي در موزه و كتابخانه سلطنتي نگهداري مي‌شود كه بيشتر آنها منتشر نشده است.
پس از سال‌هاي دهه 60 ميلادي و اوج گرفتن كارشكني برخي اعراب و هم‌فكران آنان، دبيرخانه سازمان ملل در سال 1971 ميلادي، در يادداشتي به ايران و ديگر كشورها، اعلام مي‌كرد كه نام آب‌هاي جنوب غربي ايران، خليج فارس بوده و در سندهاي رسمي همه كشورها هم بايد به همين نام، خوانده شود و پس از آن، «ويليام راجرز»، وزير امور خارجه وقت ايالات متحده، در گزارش سال 1971 ميلادي خود درباره سياست خارجي اين كشور، از نام خليج فارس، بارها استفاده كرد.

اين مكاتبات در حالي انجام شده كه در همه فرهنگ‌هاي معتبر متقدم و متأخر به زبان‌هاي گوناگون انگليسي، آلماني، فرانسوي، عربي و تركي و... خليج‌ فارس به كار برده شده است. در حالي كه بنا بر مدارك و اسناد تاريخي (در ادامه خواهد آمد)، دولت انگليس و مستشاران بريتانيايي، علت اصلي ايجاد تفرقه و انحراف در موضوع خليج فارس و جزاير سه‌گانه آن بوده‌اند. با اين حال، «لرد كردزن»، وزير خارجه انگلستان در سال 1892 در كتاب «قضيه ايران» خود، بارها از نام خليج فارس استفاده كرده است.
حتي با بالاگرفتن جو عرب‌زدگي در كشورهاي دوست اعراب حاشيه خليج فارس و اعتراضات ايرانيان، سازمان ملل در سال‌هاي 1994 و 1999، دوباره مجبور مي‌شد با انتشار دو بيانيه، استفاده از واژه «خليج عربي» را نادرست خوانده، بر صحت «خليج فارس» تأكيد كند. همچنين اين سازمان در 1991 از همه ناشران و مطبوعات مي‌خواهد از واژه «خليج فارس» به عنوان واژه اصيل و درست در نوشته‌هاي خود استفاده كنند.

چگونگي تحريف خليج فارس و مستندات آن
بنا بر اسناد موجود، تا سال 1960، هيچ‌گونه سخني درباره استفاده از واژه «خليج عربي» و يا «خليج» به جاي «خليج فارس» نبود، تا آنجا كه حتي در سرود ملي كشورهايي مانند مصر، واژه «خليج فارس» به كار رفته بود، ناگهان با ظهور پديده پان‌عربيسم، اين سرودها عوض و بيانيه‌هاي بسياري درباره مالكيت امارات بر جزاير سه‌گانه و عربي بودن خليج فارس صادر مي‌شود. از جمله در پاي بيشتر اين بيانيه‌هاي عربي، امضاي كشورهاي سوريه، فلسطين و لبنان هم ديده مي‌شود.
بناي تاريخي بيستون
«سر چالز بلگريو» كه بيش از سي سال نماينده سياسي و كارگزار انگليس در خليج فارس بوده، پس از بازگشت به كشورش در 1996، كتابي درباره سواحل خليج فارس منتشر كرد كه در آن نوشته بود: «عرب‌ها ترجيح مي‌دهند خليج فارس را خليج عربي بنامند». پس از انتشار اين كتاب كه «ساحل دزدان» نام داشت، اين واژه جعلي در مطبوعات عربي رايج شد.
اما پس از رواج واژه جعلي «خليج عربي» در جهان عرب و بي‌پايگي اين نام جعلي، برخي دانشمندان عرب به تكاپو افتادند تا با دست و پا كردن شواهدي از تاريخ و گذشتگان، ادعاي خود را تأييد كنند. از همين رو، سه دليل براي اين ادعاي خود آوردند:

1ـ از «پليني»، تاريخ‌نگار رومي قرن اول ميلادي نقل شده كه آن را خليج عربي ناميده است.
2ـ از قول «كارستن نيبور» هم در 1762 نقل كرده‌اند كه گفته است: «سواحل خليج فارس، تابع دولت ايران نيست».

3ـ «رودريك اوون» هم در كتاب «حباب‌هاي طلايي در خليج عربي» نوشته: در همه نقشه‌هايي كه من ديده‌ام، خليج فارس در آنها ثبت شده، اما من با زندگي در بحرين، دريافتم كه ساكنان دو سوي اين دريا، عرب هستند، پس ادب حكم مي‌كند كه اين دريا را خليج عربي بناميم».

همان‌ گونه كه ديده مي‌شود و در خود عبارت «اوون» آمده، در همه نقشه‌هاي اين منطقه، نام «خليج فارس» به چشم مي‌خورد و برخلاف ادعاي اعراب، در نقشه تدويني «نيبور»، اين آب‌‌ها «خليج فارس» و حتي جزاير سه‌گانه متعلق به ايران ذكر شده است، اما درباره عبارت «پليني» بايد گفت كه وي در عبارت خود هم از واژه «خليج فارس» استفاده كرده و هم «خليج عربي» كه پس از دقت، مشخص مي‌شود كه منظور وي، خليج عربه (عقبه) كه گاهي به درياي سرخ اطلاق مي‌شده، بوده است.

البته دليل ديگري نيز به ميان آورده‌اند و آن اين‌كه كشورهاي عربي بيشتر از ايران هستند، اما وقتي كشوري مانند بحرين با هفتصد هزار جمعيت، امارات و قطر و كويت كه روي هم از يك استان ايران هم كوچك‌تر و كم‌جمعيت‌ترند، كشور ناميده مي‌شود، بايد در صحت چنين ادعايي ترديد كرد!

اقدامات اعراب براي تحريف خليج فارس
با وجود دلايل و شواهد فراواني كه تنها به برخي از آنها در مقدمه اشاره شد، اعراب متعصب، دست از ادعاهاي خود برنداشته، همچنان و به راه‌هاي گوناگون بر آن تأكيد ورزيده‌اند.
در سال 1337 شمسي، رژيم عراق به سركردگي «عبدالكريم قاسم»، از عبارت «خليج عربي» استفاده كرد و در يكي از سخنراني‌هاي معروف جمال عبدالناصر، رهبر معروف مصر در دهه 60 ميلادي، مي‌گويد: ما مي‌خواهيم قدرت عربي را از جبل‌الطارق تا خليج عربي بكشانيم (نقل قول به مضمون).

همچنين بعدها در 11 شهريور 1371 «حيدر ابوبكر العطاس»، نخست‌وزير جمهوري يمن، در اجلاس سران جنبش عدم تعهد كه در جاكارتا، پايتخت اندونزي، برگزار مي‌شد، از نام جعلي «خليج عربي» استفاده مي‌كند كه البته با اعتراض مقامات ايراني حاضر در آن اجلاس روبه‌رو مي‌شود.
در خرداد ماه 1384 مطبوعات، خبر از اطلاعيه‌اي دادند كه از دفتر نخست‌وزيري عراق صادر و گفته شده بود كه «گارد دريايي عراق و نيروهاي واكنش سريع اين كشور، عملياتي را در شمال خليج عربي [خليج فارس] براي محافظت از مرزهاي دريايي عراق، آغاز كرده‌اند». اين اطلاعيه دو بار نام «خليج عربي» به كار رفته بود.
تحريف خليج فارس در گوگل
«راشد عبدالله النعيمي»، وزير خارجه امارات هم در سخنراني از تريبون مجمع عمومي سازمان ملل (در شهريور 84) چندين بار از تركيب جعلي «الخليج العربي» استفاده كرده و به اعتراضات نيز توجهي نكرده بود.
اين رخدادهاي ناگهاني و در سطح مقامات بالاي كشور عربي، جداي از رخدادهاي روزمره‌اي است كه امروزه به يك عرف ديپلماتيك عربي عليه خليج فارس تبديل شده است؛ مانند بروشورهاي خطوط هوايي امارات كه استفاده از «خليج عربي» را به آيين‌نامه كاري خود تبديل كرده است. حتي در اين ميان، مراكز آموزشي و علمي كه بايد با ديد منصفانه و به دور از غرض با مسائل برخورد كنند، از غافله عقب نمانده دانشگاهي در بحرين تأسيس مي‌كنند به نام «خليج عربي».

اين‌كه در ظروف غذايي حجاج ايراني خانه خدا، عبارت «Arabian gulf» به كار برده شده و يا در سال 83 در دوحه، پايتخت قطر، نام مسابقات در حال انجام در اين كشور، «جام خليج عربي» معرفي مي‌شود و در برخي عكس‌هاي ماهواره‌اي «Google earth» از منطقه «خليج فارس» با عبارت «Arab gulf» ياد مي‌شود، از مصاديق اقدامات برنامه‌ريزي شده اعراب است.

اين موارد، جداي كار «National geographic» است كه با همه اعتبار علمي خود، در كنار نام «خليج فارس» عبارت «خليج عربي» را وارد كرده و حتي جزيره كيش را «قيس» و لاوان را «شيخ» ناميده بود كه البته بعدها اصلاح شد.
در پروژه دامن زدن به تحريفات و استفاده از خليج عربي، نقش رسانه‌ها و نشريات غربي را نبايد از نظر دور داشت.

نقش رسانه‌ها و مؤسسات غربي
خبرگزاري «سي.ان.ان» و «بي.بي.سي» تا به حال، چندين بار عبارت «خليج عربي» و يا «خليج» را به كار برده و در پاسخ اعتراضات ايرانيان گفته‌اند كه چون از دو طرف تحت فشار است، براي اقناع طرفين، از عبارت «خليج» استفاده خواهد كرد و همچنين در فروردين 84 در تلويزيون انگليس، برنامه‌اي با نام «تمدن بين‌النهرين» پخش شد كه در آن، از خليج فارس با نام «عربين گلف» نام برده شد. تلويزيون‌هاي آمريكا نيز در كريسمس، هنگامي كه هر ده دقيقه يك بار پيام تبريك سربازان آمريكايي از خليج فارس را پخش مي‌كرد، آنان در پايان تمامي پيام‌ها، مكان خود را «خليج عربي» معرفي مي‌كردند.

برنامه تحريف ‌هماهنگ شده خليج فارس، پاي بسياري از نشريات معتبر علمي از جمله «Nature» را هم به ميان كشيده آنها را نيز وادار به استفاده از «خليج عربي» كرده است.
در كنار رسانه‌ها و نشريات، شركت‌ها، اشخاص حقيقي و مؤسسات غربي هم كه مستقيم و يا غيرمستقيم از كمك‌هاي مالي اعراب بهره‌مند مي‌شدند، از پاي ننشسته، پروژه جايگزيني واژه جعلي را به جاي «خليج فارس» پيگيري كرده‌اند.

رئيس‌جمهور برزيل در بيانيه نهايي اجلاس كشورهاي آمريكاي جنوبي و اعراب كه در آن، موضوع جزاير سه‌گانه هم مطرح شده بود، از نام جعلي خليج استفاده مي‌كند و از ايران مي‌خواهد به اعراب، پاسخ مثبت دهد.
در جنجال تغيير نقشه‌هاي موزه «لوور» فرانسه كه تا چند ماه در صدر اخبار كشورها بوده، كه پس از پيگيري‌ها، كمك‌هاي ميلياردي اعراب امارات به موزه لوور سر بر آورده، علت اين كار را مشخص مي‌‌كند، اما توجيه وزارت خارجه فرانسه و قانون شكني محرز اين كشور، مهم‌تر از همه اينهاست.

اين دستگاه در پاسخ به اعتراضات مقامات ايراني مي‌گويد: هر دو اصطلاح «خليج» و «خليج فارس» مورد قبول ماست و اين سياست فرانسه را به لوور هم گفته و منتقل كرده‌ايم. تأسف‌آورتر از همه اينها، اقدام كمپاني نفتي «شل» كه سال‌هاي متمادي از سفره نفت ايراني بهره برده و سودهاي كلاني نصيب خود كرده، است.

مقاله‌اي در يكي از نشريات اين كمپاني منتشر مي‌شود كه در آن از واژه «خليج» به جاي «خليج فارس» استفاده مي‌شود و مسئولان اين كمپاني در پاسخ افكار عمومي مي‌گويند كه ما ترديدي نداريم كه اينجا خليج فارس است، ولي چون عده‌اي مي‌خواهند آن «خليج عربي» باشد، براي جلب رضايت طرفين، نامش را «خليج» گذاشته‌ايم تا از برانگيختن احساسات جلوگيري شود.

بي‌تفاوتي در اقدامات داخلي
هرچند در برنامه‌ريزي‌شده بودن اقدامات كشورهاي عربي و دوستانشان در تحريف خليج فارس شكي نيست، تعجب از مسئولان داخلي و مديراني است كه با بي‌تفاوتي و اهمال‌كاري خود بر اين وقاحت اعراب، دامن مي‌زنند.
در خبرها آمده بود كه معاون وزير ارتباطات عربستان در سفر آذر ماه خود به تهران در سال 85 در هتل لاله تهران و جلوي چشمان مسئولان گردشگري ايران، چندين بار واژه «خليج عربي» را استفاده مي‌كند، ولي هيچ واكنشي از سوي مسئولان ديده نمي‌شود. حتي در يكي از كتاب‌هاي مورد استفاده در مؤسسات دانشگاهي كشور، كه در برخي مراكز تدريس هم مي‌شود، نام «خليج عربي» به كار رفته است.

نتيجه
با وجود اين‌كه موارد و مصاديق اين نوع اهانت‌ها بسيار است، اين موارد به همراه مقدمات نقضي آنها، صرفا براي اين آورده شد تا نشان دهد هر قدر كه دستگاه ديپلماسي اعراب يكپارچه و در اقدامي هماهنگ براي تحريف خليج فارس كوشيده و مي‌كوشند، بسياري از مسئولان و دست‌اندركاران ديپلماسي خارجي كشور، اقدامات آنان را سطحي ارزيابي كرده، برخورد منطقي و ريشه‌اي با مسائل نمي‌كنند، چرا كه از چند دهه پيش تا كنون كه ماجراي دست‌اندازي به ميراث چند هزار ساله گهواره تمدن و تصرف خاك و منافع ايران به ميان آمده، روز به روز، نه تنها اين فعاليت‌ها كاهش پيدا نكرده، بلكه عميق‌تر و در عين حال گستاخانه‌تر نيز شده ا