غزل عشق 4
باز دلم سوی رهت تنگ شد
باز هوای تو در این چنگ شد
بی نگهت دل به که وصله کنم دل که دگر نه تو بگو سنگ شد
هر قدمی نغمه تو بر لبم
نغمه تو بر لبم آهنگ شد
لحظه به لحظه همه جا منتظر
دایره چشم چو آونگ شد
+ نوشته شده در ساعت توسط بیابانی تشنه باران
|
الحمد لله الذي جعل كمال دينه و تمام نعمته بولاية أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام