تقریباً رساله اکثر مراجع بزرگوار را دیدم. همگی گفته بودند یا باید برایشخص اثبات شود (از هر طریقی) و یا اگر حاکم شرع حکم کرد باید به آن عملکرد (البته آیه الله سیستانی دومی را قبول ندارند و صریحاً می گویند:م1740:اول ماه به حكم حاكم شرع ثابت نمى شود  و رعایت احتیاط اولى است و آیه الله وحید هم می گوید که ثبوت اول ماه به حکم حاکم شرع محل اشکال است.) لینک مطلب در سایتهای آیات عظام امام خمینی (ره)، امام خامنه ای (مد ظله العالی)،  مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، سیستانی، وحید خراسانی. (رساله آقای بهجت را هم که دیدم قول مشهور را بیان کرده بود و ایشان حکم حاکم را قبول داشتند.) دو مسئله زیر تقریباً در تمام رساله ها مثل هم بود که من اینجا از رساله امام خمینی (ره) نقل می کنم:

۱۷۳۰- اول ماه به پنج چیز ثابت مى‏شود: اول: آنكه خود انسان ماه را ببیند. دوم: عده‏اى كه از گفته آنان یقین پیدا مى‏شود بگویند ماه را دیده‏ایم. و همچنین است هر چیزى كه به واسطه آن یقین پیدا شود. سوم: دو مرد عادل بگویند كه در شب ماه را دیده‏ایم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف یكدیگر بگویند، یا شهادتشان خلاف واقع باشد، مثل این كه بگویند داخل دایره ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نمى‏شود. اما اگر در تشخیص بعضى خصوصیات اختلاف داشته باشند، مثل آن كه یكى بگوید ماه بلند بود و دیگرى بگوید نبود، به گفته آنان اول ماه ثابت مى‏شود. چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت مى‏شود، و سى روز از اول رمضان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه شوال ثابت مى‏شود. پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.

١٧٣١-  اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسى هم كه تقلید او را نمى‏كند،باید به حكم او عمل نماید، ولى كسى كه مى‏داند حاكم شرع اشتباه كرده، نمى‏تواند به حكم او عمل نماید.

هیچ کدام، تقلید را ذکر نکرده بودند. حال سوال پیش می آید که در این صورت چرا خودشان نه تنها به حکم حاکم شرع عمل نمی کنند،بلکه نظر خود را برای مقلدانشان اعلام می نمایند؟

دو حالت دارد: یا حاکم شرع را قبول ندارند (که برخی مثل یوسف صانعی و حسنعلی منتظری اینگونه اند)  و  یا می دانند که او اشتباه کرده است که فتوای همه آقایان در این دومی ایناست که باید به یقین خود که قائدتاً خلاف نظر حاکم است عملنمایند. اما باید توجه داشت که حتی مقلدین آنها نمی توانند به صرف اعلام آنها، به آن عمل کنند بلکه باید به اطمینان و یقین برسند.

آقای علوی هم حرف جالبی می زد. ایشان می گفتند هر کدام از مراجع حکم به عید بودن روزی بکنند، بقیه تبعیت می کنند، زیرا آنکه ندیده نمی تواند بگوید که چون من ندیدم پس فردا عید نیست، چون ندیدن دلیل بر نبودن نیست.

چند استفتاء از اجوبه الاستفتائات آقا:

س 836: اگر هلال ماه شوال در یك شهر دیده نشود، ولى تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، آیا كافى است یا تحقیق بیشترى واجب است؟

اگر مفید اطمینان به ثبوت هلال گردد یا صدور حكم به هلال از طرف ولى فقیه باشد، كافى است و نیازى به تحقیق نیست.

س 841: اگر بین علماىیك شهر راجع به ثبوت هلال یا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزدمكلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظیفه واجبمكلّف چیست؟

اگر اختلاف دو بیّنه بهصورت نفى و اثبات باشد، یعنى یكى مدعى ثبوت هلال و دیگرى مدعى عدم ثبوت آنباشد، این اختلاف موجب تعارض دو بینه و تساقط هر دو است، و وظیفه مكلّفاین است كه هر دو نظر را كنار گذاشته و درباره افطار كردن یا روزه گرفتنبه آنچه كه مقتضاى اصل است، عمل نماید. ولى اگر بین ثبوت هلال و عدم علمبه ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به این صورت كه بعضى از آنها مدعى رؤیتهلال باشند و بعضى دیگر مدعى عدم مشاهده آن، قول كسانى كه مدعى رؤیت هلالهستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعى براى مكلّف است و باید از آن متابعتكند، و همچنین اگر حاكم شرعى حكم به ثبوت هلال نماید، حكم وى حجت شرعىبراى همه مكلفین است و باید از آن پیروى كنند.

س 842: اگر شخصى هلال ماه را ببیند و بداند كه رؤیت هلال براى حاكم شرع شهراو به هر علتى ممكن نیست، آیا او مكلّف است كه رؤیت هلال را به حاكم اطلاعدهد؟

اعلام بر او واجب نیست مگر آنكه ترك آن مفسده داشته باشد.

س 843: همانگونه كه مى‏دانید اكثر فقهاى بزرگوار پنج راه براى ثبوت اول ماهشوال در رساله‏هاى عملیه خود بیان كرده‏اند كه ثبوت نزد حاكم شرع در ضمنآنها نیست، بنابراین چگونه بیشتر مؤمنین به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزدمراجع، روزه خود را افطار مى‏كنند؟ شخصى كه از این راه اطمینان به ثبوتهلال پیدا نمى‏كند، چه تكلیفى دارد؟

تاحاكم حكم به رؤیت هلال نكرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براى تبعیّت دیگراناز وى كافى نیست، مگر آنكه اطمینان به ثبوت هلال حاصل نمایند.



اصولاً رویت هلال یک «موضوع» است و امری تقلیدی نیست که نظر مراجع در آن شرط باشد، اما با توجه به اختلاف فتاوای مراجع در نحوه ی رویت هلال (جواز استفاده از تلسکوپ، شرط بودن اتحاد افق، و زمان رویت هلال) طبعاً اثرات آن به تشخیص موضوع هم منتقل می شود. البته مسئله ی اساسی تری هم مطرح است که در این مقاله از مجله ی فقه اهلبیت (ع) به آن اشاره شده: اعلام عید فطر وظیفه حكومت یا مراجع؟

اولین نکته ی جالب، متن اطلاعیه ی دفتر آقا ست که ساعت 22:30 روز شنبه صادر شده است. توجه کنید:
رؤیت هلال ماه شوال‌المكرّم... برای رهبر معظّم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای مد‌ظلّه‌العالی محرز گردیده و معظّمٌ له حكم به عید فطر بودن فردا یكشنبه 29/شهریور/1388 فرمودند.
یادم نمی آید سال های قبل آقا "حکم" کرده باشند. تا آنجا که می دانم در همه ی موضوعات حکم کردن ایشان (نه صرفاً اعلام احراز رویت هلال) برای تمام مقلدین دیگر مراجع و حتی خود مراجع دیگر، الزام آور می شود. به صورت خاص در استفتائات رویت هلال که سایت آقا منتشر کرده، در جواب استفتاء 841 پیرامون اختلاف علما در رویت هلال آمده است:
اگر حاكم شرعى حكم به ثبوت هلال نماید، حكم وى حجت شرعى براى همه مكلفین است و باید از آن پیروى كنند. (امام هم در مسئله ی 1731 شان هم همین نظر را دارند).
ماجرای تحریم استعمال توتون و تنباکو هم که معروف است. وقتی مرحوم میرزای شیرازی "حکم" کردند به تحریم، حکومت قاجار سعی کرد دیگر مراجع طراز اول وقت -که طبق فتوای خودشان قائل به حرمت استعمال توتون و تنباکو نبودند- فتوای خودشان را اعلام کنند. اما همه گفتند وقتی میرزا حکم کرده، حکم او برای ما هم نافذ است.

به وب سایت های مراجع مراجعه می کنم. در واقع آقایانی که معروف به مرجعیت اند. قبل از ذکر ادامه ی ماجرا، یک نکته ای را ذکر کنم. می دانید مرجعیت و القاب آیت الله و آیت الله العظمی مثل مدارک تحصیلی دانشگاهی نیست! از میان مجتهدین جائز التقلید یک عده که مردم به آنها مراجعه کنند، معروف می شوند به مرجع. آقا در بیانات خواندنی و مهمی که بعد از رحلت آیت الله اراکی داشتند، گفته بودند: «اگر شما امروز به قم بروید، حداقل صدنفر را مى‏ توانید پیدا كنید كه مى ‏شود اسم شان را فهرست كرد و گفت این آقایان جایزالتّقلیدند. علماى شایسته مرجعیت، حداقل صد نفرند».

از آقایانی که معروف به مرجعیت اند، نظر 11 نفر دیگر -جز آقا- را پیگیری کردم.
آقای جوادی آملی در سایت شان امروز را عید اعلام کرده بود. آقای مظاهری هم که امروز در اصفهان خودشان نماز عید را اقامه کرده بودند. آقایان موسوی اردبیلی و صانعی هم در سایت شان دوشنبه را عید اعلام کرده بودند. سایت آقای لطف الله صافی گلپایگانی هم اعلام کرده بود که هنوز رویت هلال بر ایشان محرز نشده، و اگر بشود در سایت اعلام می کنند.
در سایت آقایان مکارم، سیستانی، وحید خراسانی، و علی صافی گلپایگانی (وارث مرحوم آ.بهجت) هم چیزی اعلام نشده است. سایت آقای نوری همدانی هم خراب است.

تماس گرفتم با دفتر آقای لطف الله صافی گلپایگانی.
- طبق نظر آقای صافی امروز عید نیست؟
- نه. بر ایشان محرز نشده.
- ببخشید، این که آقای خامنه ای حکم به عید بودن کرده اند، لازم نیست مقلدین آقای صافی و دیگر مراجع هم پیروی کنند؟
- خیر. توجه کنید؛ این در صورتی بود که ایشان حکم می کردند. بله، در آن صورت همه ی مقلدین و حتی خود آقایان مراجع هم باید پیروی می کردند. اما این که اعلام عید کنند، کفایت نمی کند.
- ایشان حکم کرده اند. من اطلاعیه ی دفتر آیت الله خامنه ای را از روی سایت شان خدمت تان بخوانم...
- (ایشان با تعجب : ) گوشی دست تان بروم از آقا سوال کنم. (بعد از چند دقیقه : ) آقا تشریف نداشتند. شما از دفتر دیگر مراجع بپرسید، چون آنها هم عید اعلام نکرده اند.

با دفتر آقای سیستانی تماس می گیرم. می گویند «از نظر ایشان امروز عید نیست». تکلیف حکم آقا را می پرسم. می گویند «در هر حال نظر ایشان همان است که گفتیم». دفتر آقای علی صافی گلپایگانی هم همین جواب را می دهند.
دفتر آقای وحید خراسانی هم می گویند امروز عید نیست. و در جواب پرسش از نظر ایشان درباره ی حکم آقا، می گویند «از نظر آقای وحید، حکم حاکم شرع بر دیگر مراجع و مقلدین شان نافذ نیست. مرحوم آقای خویی هم همین نظر را داشتند. نافذ بودن حکم حاکم شرع، نظر بعضی مراجع مثل امام و رهبری است».
اما دفتر آقای نوری همدانی جواب می دهد «وقتی اعلام شده عید است، عید است دیگر!».
تماس با دفتر آقای مکارم شیرازی میسر نمی شود. سایت اینترنتی ایشان هم گرچه خبری در تأیید یا رد عید نمی زند، اما از ظهر، در قسمت تقویم روزش -در صفحه اصلی- «عید فطر» را به عنوان مناسبت امروز درج می کند. پسر ایشان هم در مصاحبه ای همین موضع مبهم را حفظ کرد که البته از سیاق صحبت ایشان به نظر می رسد که از نظرشان امروز عید نیست.
سایت مرحوم آ.فاضل لنکرانی هم اعلام کرد «بر طبق مبانی فقهی مرجع راحل حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رضوان الله علیه روز یکشنبه عید سعید فطر می باشد».

قصدم ارائه ی گزارش بود، نه جمع بندی و نتیجه گیری. اما وقتی به جمع بندی نظرات آقایان توجه می کنم، یک نکته ی جالبی توجه ام را جلب می کند؛ مطابق آنچه ذکر شد، مراجع فوق الذکر را در سه دسته می توان ذکر کرد:
1- آقایان صانعی و موسوی اردبیلی.
2- آقایان سیستانی، وحید خراسانی، مکارم شیرازی، لطف الله و علی صافی گلپایگانی.
3- آقایان خامنه ای، جوادی آملی، مظاهری، نوری همدانی، فاضل لنکرانی.
اگر از دسته ی اول صرف نظر کنیم (و مواضع آن ها را ناشی از موضوع دیگری بدانیم) -که صرف نظری منطقی است-، سایه ی سنگین امام (ره) است که به طرز روشنی احساس می شود. دسته ی سوم همه شاگردان امام هستند، و دسته ی دوم همه شاگردان امام نیستند. به نظر می رسد تفکیکی که مشاهده می شود، بیش از این که به اختلافات جزئی فقهی، و اختلاف گزارش های هیئت های رویت هلال مراجع، مربوط باشد، به اختلاف نگاه در موضوعات اساسی تر مربوط است.